عجائب خلقة الجرادة











عجائب خلقة الجرادة



وَإِنْ شِئْتَ قُلْتَ فِي الْجَرَادَةِ، إِذْ خَلَقَ لَهَا عَيْنَيْنِ حَمْرَاوَيْنِ، وَأَسْرَجَ لَهَا حَدَقَتَيْنِ قَمْرَاوَيْنِ، وَجَعَلَ لَهَا السَّمْعَ الْخَفِيَّ، وَفَتَحَ لَهَا الْفَمَ السَّوِيَّ، وَجَعَلَ لَهَا الْحِسَّ الْقَوِيَّ، وَنَابَيْنِ بِهِمَا تَقْرِضُ، وَمِنْجَلَيْنِ بِهِمَا تَقْبِضُ.

يَرْهَبُهَا الزُّرَّاعُ فِي زَرْعِهِمْ، وَلَا يَسْتَطِيعُونَ ذَبَّهَا، وَلَوْ أَجْلَبُوا بِجَمْعِهِمْ، حَتَّي تَرِدَ الْحَرْثَ فِي نَزَوَاتِهَا، وَتَقْضِي مِنْهُ شَهَوَاتِهَا. وَخَلْقُهَا کُلُّهُ لَا يُکَوِّنُ إِصْبَعاً مُسْتَدِقَّةً.

شگفتي آفرينش مَلَخ

و اگر خواهي در شگفتي ملخ سخن گو، که خدا براي او دو چشم سرخ، دو حدقه چونان ماه تابان آفريد، و به او گوش پنهان، و دهاني متناسب اندامش بخشيده است، داراي حواس نيرومند، و دو دندان پيشين که گياهان را مي چيند، و دو پاي داس مانند که اشياء را بر مي دارد، کشاورزان براي زراعت از آنها مي ترسند و قدرت دفع آنها را ندارند گرچه همه متّحد شوند.

ملخ ها نيرومندانه وارد کشتزار مي شوند و آنچه ميل دارند مي خورند، در حاليکه تمام اندامشان به اندازه يک انگشت باريک نيست!