طرق معرفة اللّه











طرق معرفة اللّه



وَلَوْ فَکَّرُوا فِي عَظِيمِ الْقُدْرَةِ، وَجِسِيمِ النِّعْمَةِ، لَرَجَعُوا إِلَي الطَّرِيقِ، وَخَافُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ، وَلکِنِ الْقُلُوبُ عَلِيلَةٌ، وَالْبَصَائِرُ مَدْخُولَةٌ! أَلَا يَنْظُرُونَ إِلَي صَغِيرِ مَا خَلَقَ، کَيْفَ أَحْکَمَ خَلْقَهُ، وَأَتْقَنَ تَرْکِيبَهُ، وَفَلَقَ لَهُ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ، وَسَوَّي لَهُ الْعَظْمَ وَالْبَشَرَ! انْظُرُوا إِلَي الَّنمْلَةِ فِي صِغَرِ جُثَّتِهَا، وَلَطَافَةِ هَيْئَتِهَا، لاَ تَکَادُ تُنَالُ بِلَحْظِ الْبَصَرِ، وَلَا بِمُسْتَدْرَکِ الْفِکَرِ، کَيْفَ دَبَّتْ عَلَي أَرْضِهَا، وَصُبَّتْ عَلَي رِزْقِهَا، تَنْقُلُ الْحَبَّةَ إِلَي جُحْرِهَا، وَتُعِدُّهَا فِي مُسْتَقَرِّهَا. تَجْمَعُ فِي حَرِّهَا لِبَرْدِهَا، وَفِي وِرْدِهَا لِصَدَرِهَا؛

مَکْفُولٌ بِرِزْقِهَا، مَرْزُوقَةٌ بِوِفْقِهَا؛ لَا يُغْفِلُهَا الْمَنَّانُ، وَلَا يَحْرِمُهَا الدَّيَّانُ، وَلَوْ فِي الصَّفَا الْيَابِسِ، وَالْحَجَرِ الْجَامِسِ! وَلَوْ فَکَّرْتَ فِي مَجَارِي أَکْلِهَا، فِي عُلْوِهَا وَسُفْلِهَا، وَمَا فِي الْجَوْفِ مِنْ شَرَاسِيفِ بَطْنِهَا، وَمَا فِي الرَّأْسِ مِنْ عَيْنِهَا وَأُذُنِهَا، لَقَضَيْتَ مِنْ خَلْقِهَا عَجَباً، وَلَقِيتَ مِنْ وَصْفِهَا تَعَباً! فَتَعَالَي الَّذِي أَقَامَهَا عَلَي قَوَائِمِهَا، وَبَنَاهَا عَلَي دَعَائِمِهَا! لَمْ يَشْرَکْهُ فِي فِطْرَتِهَا فَاطِرٌ، وَلَمْ يُعِنْهُ عَلَي خَلْقِهَا قَادِرٌ. وَلَوْ ضَرَبْتَ فِي مَذَاهِبِ فِکْرِکَ لِتَبْلُغَ غَايَاتِهِ، مَا دَلَّتْکَ الدَّلاَلَةُ إِلَّا عَلَي أَنَّ فَاطِرَ الَّنمْلَةِ هُوَ فَاطِرُ النَّخْلَةِ، لِدَقِيقِ تَفْصِيلِ کُلِّ شَيْ ءٍ، وَغَامِضِ اخْتِلاِفِ کُلِّ حَيٍّ.

وَمَا الْجَلِيلُ وَاللَّطِيفُ، وَالثَّقِيلُ وَالْخَفِيفُ، وَ الْقَوِيُّ وَالضَّعِيفُ، فِي خَلْقِهِ إِلَّا سَوَاءٌ، وَکَذلِکَ السَّمَاءُ وَالْهَوَاءُ، وَالرِّيَاحُ وَالْمَاءُ.

فَانْظُرْ إِلَي الشَّمْسِ وَالْقَمَرِ، وَالنَّبَاتِ وَالشَّجَرِ، وَالْمَاءِ وَالْحَجَرِ، وَاخْتِلَافِ هذَا اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ، وَتَفَجُّرِ هذِهِ الْبِحَارِ، وَکَثْرَةِ هذِهِ الْجِبَالِ، وَطُولِ هذِهِ الْقِلَالِ وَتَفَرُّقِ هذِهِ اللُّغَاتِ، وَالْأَلْسُنِ الُْمخْتَلِفَاتِ.

فَالْوَيْلُ لِمَنْ أَنْکَرَ الْمُقَدِّرَ، وَجَحَدَ الْمُدَبِّرَ! زَعَمُوا أَنَّهُمْ کَالنَّبَاتِ مَا لَهُمْ زَارِعٌ، وَلَا لِاخْتِلَافِ صُوَرِهِمْ صَانِعٌ؛ وَلَمْ يَلْجَؤُوا إِلَي حُجَّةٍ فِيها ادَّعَوْا، وَلَا تَحْقِيقٍ لِمَا أَوْعَوْا، وَهَلْ يَکُونُ بِنَاءٌ مِنْ غَيْرِ بَانٍ، أَوْ جِنَايَةٌ مِنْ غَيْرِ جَانٍ!

راه هاي خداشناسي

اگر مردم در عظمت قدرت خدا، و بزرگي نعمت هاي او مي انديشيدند، به راه راست باز مي گشتند، و از آتش سوزان مي ترسيدند، امّا دلها بيمار، و چشمها معيوب است. آيا به مخلوقات کوچک خدا نمي نگرند؟ که چگونه آفرينش آن را استحکام بخشيد؟ و ترکيب اندام آن را برقرار، و گوش و چشم براي آن پديد آورد، و استخوان و پوست متناسب خلق کرد؟ به مورچه و کوچکي جثّه آن بنگريد، که چگونه لطافت خلقت او با چشم و انديشه انسان درک نمي شود، نگاه کنيد! چگونه روي زمين راه مي رود، و براي به دست آوردن روزي خود تلاش مي کند؟

دانه ها را به لانه خود منتقل مي سازد، و در جايگاه مخصوص نگهميدارد، در فصل گرما براي زمستان تلاش مي کند و به هنگام درون رفتن بيرون آمدن را فراموش نمي کند.

روزي مورچه تضمين گرديده، و غذاهاي متناسب با طبعش آفريده شده است، خداوند منّان از او غفلت نمي کند، و پروردگار پاداش دهنده محرومش نمي سازد، گرچه دردل سنگي سخت و صاف يا در ميان صخره اي خشک باشد، اگر در مجاري خوراک و قسمتهاي بالا و پائين دستگاه گوارش و آنچه در درون شکم او از غضروفهاي آويخته به دنده تا شکم، و آنچه در سر اوست از چشم و گوش، انديشه نمائي، از آفرينش مورچه دچار شگفتي شده و از وصف او به زحمت خواهي افتاد.

پس بزرگ است خدائي که مورچه را بر روي دست و پايش برپاداشت، و پيکره وجودش را با استحکام نگاهداشت در آفرينش آن هيچ قدرتي او را ياري نداد و هيچ آفريننده اي کمکش نکرد. اگرانديشه ات را بکار گيري تا به راز آفرينش پي برده باشي، دلائل روشن بتو خواهند گفت که آفريننده مورچه کوچک همان آفريدگار درخت بزرگ خرماست، بجهت دقّتي که جدا جدا در آفرينش هرچيزي بکار رفته، و اختلافات و تفاوتهاي پيچيده اي که در خلقت هر پديده حياتي نهفته است، همه موجودات سنگين و سبک، بزرگ و کوچک، نيرومند و ضعيف در اصول حيات و هستي يکسانند، و خلقت آسمان و هوا و بادها و آب يکي است.

پس انديشه کن در آفتاب و ماه، و درخت و گياه، و آب و سنگ، و اختلاف شب و روز، و جوشش درياها، و فراواني کوهها، و بلنداي قلّه ها، و گوناگوني لغت ها، و تفاوت زبان ها، که نشانه هاي روشن پروردگارند.

پس واي بر آنکس که تقدير کننده را نپذيرد، و تدبير کننده را انکار کند، گمان کردند که چون گياهانند و زارعي ندارند، و اختلاف صورتهايشان را سازنده اي نيست، بر آنچه ادّعا مي کنند حجّت و دليلي ندارند، و بر آنچه در سر مي پرورانند تحقيقي نمي کنند.

آيا ممکن است ساختماني بدون سازنده، يا جنايتي بدون جنايتکار باشد؟