معيار حقّ بودن











معيار حقّ بودن



بسياري در مسائل سياسي، خود محورند و به همين دليل شکست مي خورند،

و برخي در مسائل سياسي سرگردان و مضطربند که طعمه حوادث گوناگون مي گردند.

امّا آنها که در مباحث سياسي داراي معيارهاي کامل و الگوهاي والا مي باشند، به رشد و کمال معنوي رسيده و در تحوّلات سياسي راه انحرافي نمي پيمايند.

پس وجود معيارها، و الگوهاي کامل يک ضرورت است که حضرت رسول اللَّه عليه السلام براي امّت اسلامي، حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام را معيار حقّ و الگوي کامل معرّفي فرمود.

حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام درباره معيار بودن خويش نسبت به مؤمن و منافق فرمود:

قالَ عليه السلام لَوْ ضَرَبْتُ خَيْشُومَ الْمُؤمِنِ بِسَيْفي هذا عَلَي اَنْ يُبْغِضُني ما اَبْغَضَني وَ لَوْ صَبَبْتُ الدُّنْيا بِجَمَّاتِها عَلَي المُنافِقِ عَلَي اَنْ يُحِبَّني ما اَحَبَّني وَ ذلِکَ اَنَّهُ قُضِيَ فَانْقَضي عَلَي لِسانِ النَّبِيِّ الْاُمِّيِ صلي الله عليه وآله وسلم اَنَّهُ قالَ: يا عَلِيُّ لا يُبْغِضُکَ مُؤمِنٌ وَ لا يُحِبُّکَ مُنافِقٌ.[1] .

«اگر با اين شمشيرم از بيخ بيني مؤمن بزنم تا مرا دشمن دارد، دشمن نخواهد داشت و اگر همه دنيا را اعمّ از بزرگ و کوچک آن در مقابل منافق بريزيم و در اختيار او قرار دهم تا مرا دوست بدارد، دوست نخواهد داشت، زيرا که اين حقيقت در زبان و فرموده رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم حتمي شده که فرمود:

يا علي هيچ مؤمني تو را دشمن نمي دارد و هيچ منافقي تو را دوست نخواهد داشت»









  1. حکمت 45 نهج البلاغه، معجم المفهرس مؤلّف.