اعتراف شيخ سليمان حنفي











اعتراف شيخ سليمان حنفي



با اسناد خود، از امام چهارم نقل مي کند که فرمود:

نخستين کسي که جان خود را در راه رضاي الهي، جهت حراست جان پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم بنمايش گذاشت علي بن ابيطالب عليه السلام بود.[1] .

اين جان نثاري عظيم و فداکاري حيرت انگيز را شيعه و سنّي نقل کرده اند.

پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم در سال دهم بعثت در مکّه بزرگترين حامي و مدافع خويش ابوطالب را از دست داد.

بيش از چند روز از مرگ عمويش نگذشته بود، که همسر مهربان او خديجه عليها السلام نيز که در تمام مواقع از بذل جان و مال در پيشبرد هدف مقدّس پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم دريغ نمي داشت، چشم از جهان پوشيد.

با درگذشت دو حامي بزرگ، درجه فشار خفقان بر آن بزرگوار و پيروانش در مکّه، روز به روز بيشتر مي گرديد تا آنجا که در سال سيزدهم بعثت، سران قريش در يک شوراي عمومي تصميم جدّي گرفتند که نداي توحيد را با زنداني کردن و کشتن و يا تبعيد نمودن پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم خاموش سازند.

خداوند متعال تصميم آنها را به پيامبر خود چنين گزارش مي دهد:

اِذْ يَمْکُرُ بِکَ الَّذينَ کَفَرُوا لِيُثْبِتُوکَ، اَوْ يَقْتُلُوکَ، اَوْ يُخْرِجُوکَ وَ يَمْکُرُونَ وَ يَمْکُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الماکِرينَ[2] .

«زماني که مشرکان (مکّه) نقشه مي کشيدند که تو را به زندان بيافکنند و يا به قتل رسانند و يا از مکّه خارج کنند و چاره مي انديشند و خداوند هم چاره جوئي و تدبير مي کند و او بهترين چاره جويان و مدبّران است».

عاقبت سران قريش نظر دادند که از هر قبيله، فردي انتخاب گردد و همه اين افراد نيمه شب به خانه محمّد صلي الله عليه وآله وسلم وارد شوند و او را با شمشير قطعه قطعه کنند تا بتوانند از اين راه جامعه بت پرستي را از تبليغات او آسوده نمايند و از طرفي خون او در ميان قبايل عرب پخش گردد و خاندان بني هاشم را ياراي مقابله با همه آنها نباشد.

فرشته وحي، پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم را از نقشه شوم مشرکان آگاه ساخت و دستور داد الهي را ابلاغ کرد که هرچه زودتر سرزمين مکّه را به سوي يثرب ترک گويد.

و از طرفي در شب هجرت، بستر پيامبر نبايد خالي بماند

بايد کسي در خوابگاه پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم بخوابد و جان خود را فداي او و اسلام و خدا کرده و مشرکان مسلّح را رهگيري کند.

آن فرد ايثارگر جز فرزند ابيطالب، اوّل کسي است که اسلام آورد ديگري نخواهد بود.

و از آغاز بعثت پروانه بار بر محور شمع فروزان رسالت همواره مي چرخيد.

و روزي که قريش در مکّه معظّمه پيامبر اسلام را در شعب ابيطالب در محاصره قرار داده بودند، ابوطالب بارها علي، فرزند عزيز خود را براي حفظ جان پاک پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم، در خوابگاه او مي خوابانيد.[3] .

سرانجام شب معهود فرا رسيد و افراد مسلّح قريش از تاريکي شب استفاده کرده، خانه وحي را به محاصره خود در آوردند.

پيامبر خدا صلي الله عليه وآله وسلم به علي عليه السلام دستور داد که:

در بستر او بخوابد.[4] .

و پارچه سبز رنگ «بُرد حضرمي» را که مخصوص پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم بود، روي خويش بکشد.[5] .

اگر زنده بماند اموال مردم که به صورت امانت در نزد آن حضرت باقي مانده بود بصاحبانش برگردانده، و سپس افراد خانواده را به پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم برساند.

حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام از اين پيشنهاد خوشحال شد و با کمال شجاعت و شهامت از ان استقبال نمود و در آن شب سرنوشت ساز، بر بستر پيامبر عليه السلام عزيز خوابيد و جانبازي خود را در راه پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم و دين مبين اسلام، عملاً به جهانيان ثابت کرد و با اين فداکاري بي نظير خود، ملکوتيان را به حيرت واداشت، تا آنکه اين آيه شريفه آسماني نازل گرديد.

وَ مَنَ النّاسِ مَنْ يَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءِ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بَالعِبادِ[6] .

«برخي از مردم جان خود را براي خشنودي خدا مي فروشند و خدا نسبت به بندگان خود مهربان است.»









  1. ينابيع المودّه ج 1 باب 21 ص 79.
  2. آيه 30 سوره انفال.
  3. تفصيل آن گذشت.
  4. کشّاف ج 2 ص 315.
  5. فصول المهمّه ص 46، و سيره ابن هشام ج 2 ص 126.
  6. آيه 207 بقره.