عكس العمل مروان بن حكم و سعيد بن عاص و وليد بن عقبه











عکس العمل مروان بن حکم و سعيد بن عاص و وليد بن عقبه



در اثناي اين گفت و گو علي عليه السلام کسي را به دنبال مروان بن حکم و سعيد بن عاص و وليد بن عقبه که از بيعت با علي کناره گيري کردند، فرستاد. چون حاضر شدند، اميرالمؤمنين علي عليه السلام فرمود: چرا از بيعت تخلف مي کنيد؟

وليد بن عقبه گفت: اي اباالحسن! سينه ما را پر از کينه کردي، پدر مرا در جنگ بدر کشتي و پدر سعيد بن عاص که مهتر و سرور بني اميه بود در جنگ بدر از پاي در آوردي و پدر مروان بن حکم را که عثمان به مدينه آورد خوار و خفيف کردي و رأي عثمان را در آن ضعيف شمردي. چگونه با تو بيعت کنيم در حالي که با ما سه تن چنين کردي!

اگر بنا باشد بيعت کنيم، با شروط سه گانه بيعت مي کنيم:

کشندگان عثمان را مجازات کني؛ و اگر از ما سهوي يا خطايي سر زند، عفو فرمايي. هرگاه از تو ترسان شويم، اجازه دهي به شام نزد پسر عم خويش معاويه رويم.

اميرالمؤمنين علي عليه السلام فرمود: اي مروان! کينه شما نسبت به من بر حق نيست، و کينه اي که از من به دل گرفته ايد نارواست، چون من شما را خوار و خفيف نکردم بلکه خداي سبحان شما را خوار و خفيف کرد.

اما حديث کشندگان عثمان، اگر ملازم و مصاحب من باشند، امروز را به فردا نيندازم، و از آنان انتقام گيرم.

اما ترسيدن شما از آنچه نگران هستيد، شما را امان مي دهم. ولي درباره چشم پوشي از خطاهاي شما، اگر حق الله را ضايع کنيد در اختيار من نيست که عفو کنم.

مروان گفت: اگر با تو بيعت نکنيم با ما چه مي کني؟

اميرالمؤمنين علي عليه السلام فرمود: اگر امتناع کنيد، شما را حبس مي کنم تا بيعت کنيد با مسلمانان متفق و متحد شويد و اگر بر آنان عصيان و طغيان کنيد، شما را سخت عقوبت و مجازات مي کنم. چون سخنان اميرالمؤمنين علي عليه السلام را بر اين منوال شنيدند گفتند: ما بيعت را ترجيح مي دهيم. آن گاه مروان بن حکم و وليد بن عقبه و سعيد بن عاص با ذلت و خواري بيعت کردند.

بعد از مدتي به اطلاع اميرالمؤمنين علي عليه السلام رسيد که آنان مردد هستند و از جان و

[صفحه 20]

مال ايمن نيستند، علي عليه السلام وليد بن عقبه و مروان بن حکم و سعيد بن عاص را احضار کرد و گفت: اگر در اماني به شما دادم آرام نداريد؛ و از من مي ترسيد، به هر شهري که مايليد اجازه مي دهم ساکن شويد.

مروان گفت: در مدينه سکونت مي کنيم و اين شهر را از هر جهت بهتر مي دانيم.

علي عليه السلام فرمود: اختيار در دست شماست، اگر مي خواهيد در اين شهر بمانيد، يا اگر مي خواهيد به نزد معاويه يا هر شهر ديگري که دوست داريد،برويد.

آنان خوشحال شدند و باز گشتند.

بعد از چند روز مروان قصيده اي سرود و سخن ناروا و ناحق به اميرالمؤمنين علي عليه السلام نسبت داد، و شعر او بدين مضمون بود که کشندگان عثمان خوشحال و فارغ البال در مدينه مي گردند و به کشتن او فخر و مباهات مي کنند، علي عليه السلام آنها را مي بيند و بي اعتنا از کنار آنان مي گذرد.

چون اين ابيات را اميرالمؤمنين علي عليه السلام و مردم شنيدند، عده اي از مسلمانان قصد کشتن مروان را کردند.

علي عليه السلام فرمود: او را رها کنيد و آزار نرسانيد، او مرا رنجانيده و به من بد گفته است، نه شما را.

[صفحه 21]



صفحه 20، 21.