علي معاويه را به مبارزه مي خواند











علي معاويه را به مبارزه مي خواند



روز ديگر، اميرالمؤمنين علي عليه السلام لباس روزم بر تن کرده بر اسب رسول الله صلي الله عليه و آله نشست و بين دو لشکر ايستاد و فرمود:

اي پسر هند! من تو را به مبارزه خويش مي خوانم که با هم ساعتي به نبرد پردازيم تا هر کدام غالب شود پيروزي از آن او باشد، و بيش از اين خون مسلمانان ريخته نشود.

معاويه خاموش ماند و سخني نگفت.

عبيدالله بن عمر گفت: اي معاويه! اگر پسر ابوسفياني به مبارزه با علي بن ابي طالب عليه السلام برو تا آثار شجاعت و قدرت تو را مشاهده کند.

معاويه از ترس جان همچنان خاموش ماند و سخني نگفت.

اميرالمومنين عليه السلام ساعتي در ميدان جولان داد آن گاه به ميسره، سپس به ميمنه لشکر معاويه حمله کرد و نظم و آنان را به هم ريخت. و در اين حمله چند نفر را کشت و به موضع خود بازگشت.

معاويه از کلام عبيدالله بن عمر که او را به مبارزه با اميرالمؤمنين علي عليه السلام تشويق و

[صفحه 151]

تحريک مي کرد، به خشم آمد به عمروعاص گفت: آيا کلام ابن عمر را نشنيدي!

عمروعاص گفت: ابن عمر راست مي گويد، شايسته نيست که علي عليه السلام تو را به مبارزه بخواند و تو اجابت نکني و از خود شجاعت نشان ندهي.

معاويه گفت: اي عمروعاص! گويا در حکومت شام طمع داري و آرزو مي کني من به دست علي بن ابي طالب عليه السلام کشته شوم!



صفحه 151.