خبر ورود علي براي اهل شام











خبر ورود علي براي اهل شام



در اثناي سخنراني معاويه خبر آوردند که علي بن ابي طالب عليه السلام با سپاهي نيرومند در کنار آب فرات در مقابل شهر رقه فرود آمده و آنجا را لشکرگاه خويش ساخته است. معاويه بي درنگ ابوالاعور سلمي را با لشکري کثير از اهل شام به مقابله سپاه علي عليه السلام فرستاد، چون خبر به اميرالمومنين علي عليه السلام رسيد. زياد بن نضر و شريح بن

[صفحه 133]

هاني را با لشکري از اهل کوفه به جنگ با ابوالاعور سلمي فرستاد، آن دو نفر به سوي اهل شام حرکت کردند، وقتي از دور لشکري انبوه به فرماندهي ابوالاعور را ديدند، سواري را فرستادند تا اميرالمومنين عليه السلام را از کيفت حال با خبر کند.

اميرالمومنين عليه السلام مالک اشتر نخعي را طلبيد و فرمود:

اي مالک با سربازانت به ياري زياد بن نضر و شريح بن هاني برو، چون به آنجا رسيدي، تو آغاز کننده جنگ نباش، بگذار تا آنان شروع کننده جنگ باشند، اگر حمله را آغاز کردند، اول آنان را نصيحت کن، سپس به اطاعت و بيعت دعوت کن اگر اجابت کردند، نعم المطلوب و اگر نصيحت نپذيرفتند با استعانت از خداي تعالي و با جد و جهد، شر آنان را دفع کن و از هر حادثه و کاري مرا با خبر کن.

اشتر گفت: فرمانبردارم سپس با لشکري نيرومند حرکت کرد و هاشم بن عتبة بن ابي وقاص را همراه خود برد، تا به ياران خويش رسيدند. ابوالاعور سلمي ديد، لشکري از اميرالمومنين عليه السلام به جنگ آنان آمده، به سربازان خود گفت: بر آنان حمله کنيد. لشکر ابوالاعور بر لشکر اشتر نخعي حمله آورد، و ميان آنان جنگ سختي درگرفت، از دو طرف جمع کثيري کشته شدند، پس مالک اشتر پرسيد، ابوالاعور که معاويه به واسطه او فخر و مباهات مي کند، چگونه کسي است و در کجاست؟ گفتند همان است، که بر بالاي تپه ايستاده است. اشتر مردي پيش ابوالاعور فرستاد و پيغام داد که بيايد و ساعتي با يکديگر مبارزه کنند.

ابوالاعور در جواب گفت: مالک اشتر از جهل و ناداني، مناقب خليفه مسلمين را ناديده گرفت، محاسن او را قبيح جلوه داد و عداوت و دشمني در حق عثمان اظهار کرد، و در سراي او وارد شده و او را به قتل رسانيد، او همتاي من نيست و من با چنين کسي مبارزه نخواهم کرد. چون سخنان ابوالاعور به اشتر نخعي رسيد، خنديد و گفت:

او بر جان خود ترسيد و بهانه اي نابجا آورد، اگر به مبارزه با من مي پرداخت از دست من جان سالم به در نمي برد، پس مصلحت آن است که همگي بر او حمله کنيم، اشتر و ياران او بر ابوالاعور يورش بردند و جنگ سختي کردند تا شب فرا رسيد.

[صفحه 134]

در وقت طلوع صبح ديگر، اشتر نخعي با لشکرش حمله شديدي آغاز کردند و ضربه اي سخت بر لشکر شام وارد آوردند. لشکر ابوالاعور تاب مقاومت نياورده منهزم شد، و او به نزد معاويه گريخت.

معاويه پرسيد جنگ سپاهيان علي عليه السلام را چگونه ديدي؟

گفت: کاري بس خطرناک و جنگي بس دشوار و سخت.

مالک اشتر پس از منهزم کردن لشکر ابوالاعور به خدمت اميرالمؤمنين علي عليه السلام رسيد.



صفحه 133، 134.