بيعت اهل کوفه
چرا با اميرالمؤمنين علي عليه السلام بيعت نمي کني و مردم را به بيعت او تشويق نمي نمايي، در حالي که مهاجر و انصار با او بيعت کرده اند. ابوموسي گفت: مي نگرم تا بعد از اين مردم چه کار خواهند کرد، و چه خبر [صفحه 16] جديدي خواهد رسيد؟ مردم کوفه از گفتارش راضي نشدند. هاشم بن عتبة بن ابي وقاص گفت: اي ابوموسي! منتظر چه خبر ديگري هستي، مردم عثمان بن عفان را کشتند؛ آن گاه مهاجر و انصار، خاص عام با اميرالمؤمنين علي عليه السلام بيعت کردند. آيا مي ترسي اگر با علي عليه السلام بيعت کني، عثمان از آن جهان باز گردد و تو را توبيخ کند؟! اي ابوموسي! اگر در بيعت با اميرالمؤمنين علي عليه السلام ترديد داري و بيعت نمي کني، امارت کوفه را رها کن تا ديگري را امير خود قرار دهيم. هاشم اين سخنها را گفت، سپس يک دست را بر دست ديگر زد و گفت: دست راست من از آن اميرالمؤمنين علي عليه السلام و دست چپ من از آن من و بدين گونه با با او بيعت مي کنم و خلافت او را با جان و دل مي پذيرم. چون هاشم بن عتبة اين چنين بيعت کرد، هيچ عذري براي ابوموسي اشعري نماند، او نيز برخاست و با علي عليه السلام بيعت کرد، به دنبال او بقيه مردم کوفه با علي ابن ابي طالب عليه السلام بيعت کردند.
چون خبر عثمان و بيعت مهاجر و انصار با اميرالمؤمنين علي عليه السلام منتشر شد، اهل کوفه با شنيدن اين خبر بي درنگ به نزد اميرشان که آن وقت ابوموسي اشعري[1] بود رفتند و گفتند:
صفحه 16.