ملاقات علي با عايشه











ملاقات علي با عايشه



اميرالمؤمنين علي عليه السلام فرمود؛ استر رسول خدا صلي الله عليه و آله را زين کنيد و پيش من آريد چون آوردند بر آن نشست و به منزل عايشه رفت، اجازه گرفت و داخل شد، عايشه را ديد؛ نشسته و مي گريد و جماعتي از زنان بصره بر گرد او گريه مي کنند.[1] .

صفيه زن عبدالله بن خلف چون علي عليه السلام را ديد فرياد بلند کرد و زنان قبيله او که آنجا حاضر بودند همگان روي به اميرالمؤمنين علي کردند و گفتند:

اي کشنده دوستان و پراکنده کننده اجتماع مسلمانان! خدا فرزندان تو را يتيم کند، چنان که تو فرزندان عبدالله بن خلف را يتيم کردي.

اميرالمؤمنين علي عليه السلام چون به او نگاه کرد او را شناخت و فرمود:

تو حق داري مرا دشنام گويي و دشمن داري زيرا جد تو. را در روز بدر و عم تو در جنگ احد و شوهر تو را ديروز کشته ام. اگر من قاتل دوستان مي بودم، آن گونه که مي گويي، هم اکنون دستور مي دادم هر کسي در اين منزل است بکشند. آن گاه علي عليه السلام

[صفحه 69]

رو به عايشه کرد و گفت: اين سگان را تو بر ضد من شوراندي، اگر دنبال عافيت طلبي نبودم، همين حالا همه را از منزل بيرون مي آوردم و گردن مي زدم.

عايشه و زنان ديگر ساکت شدند و دم نزدند. اميرالمؤمنين علي عليه السلام عايشه را چنين سرزنش کرد و فرمود:

خداي تعالي تو را امر کرد در خانه بنشيني و از پرده بيرون نيايي اما تو عاصي شده و از خانه بيرون آمدي و خود را در ميدان نبرد انداختي و مردم را به جنگ با من تحريک نمودي و خون بسياري ريخته شد. و فراموش کردي که خداي تعالي تو و پدرت را به سبب ما شريف گردانيد و به موجب قرابت با ما تو را ام المؤ منين مي خوانند، بر خيز و به مدينه برو، و در خانه که رسول خدا تو را ساکن کرد مأوي گزين.

اما عايشه قبول نمي کرد. اميرالمؤمنين عليه السلام اين سخنان را گفت بازگشت.



صفحه 69.





  1. خبر ملاقات علي عليه السلام با عايشه در تاريخ طبري222:5 و مروج الذهب408:2 و تاريخ يعقوبي183:2 نگاشته شد.