نامه ام الفضل
طلحه و زبير و عايشه از مکه خارج شدند و قصد عزيمت به بصره را دارند. مردم را به جنگ و دشمني با تو ترغيب و تشويق مي کنند، خداي تعالي يار تو است و به زودي بر آنان پيروز و غالب مي شوي. اميرالمؤمنين علي عليه السلام چون از مسافرت طلحه و زبير و عايشه به بصره آگاه شد، محمد بن ابي بکر برادر عايشه را به حضور طلبيد و گفت: آيا شنيده اي که خواهر تو عايشه چه انديشه و چه خيالي در سر دارد؟ اول اينکه از خانه خويش که خداي سبحان او را امر به به استقرار در آن کرده خارج شد. دوم اينکه طلحه و زبير را به مخالفت با من تحريض کرد، و جمعيتي را نيز مهيا کرده تا به جانب بصره براي جنگ و منازعه حرکت کنند. [صفحه 35] محمد بن ابي بکر گفت: خداي تعالي يار و ياور تو و پيروزي از آن توست. مسلمانان در خدمت و رکاب تو هستند و جاي نگراني نيست به فضل الهي بر همه آنان پيروز مي شويم. علي عليه السلام با آواز بلند اصحاب و ياران خود را فرا خواند، همگي در مسجد جمع شدند، حضرت به آنان فرمود: ان الله بعث کتابا ناطقا لا يهلک عنه الا هالک و ان المبتدعات المشتبهات هن المهلکات المرويات الا من حفظ الله... «اي مردم! خداي تعالي به وسيله پيامبرش کتابي ناطق فرستاد، حق و باطل را بيان کرد، هر کسي به نبال شبه و بدعت باشد هلاک شود و هر کسي دستورات قرآن و فرمان يزدان را اطاعت کند نجات يابد. و اي ياران! طلحه و زير راه شقاق و اختلاف را انتخاب کرده، مردم را به مخالفت و منازعت من مي خوانند. آماده جنگ با اين فرقه ناکث و پيمان شکن باشيد تا اينکه فساد را از ريشه برکنيد و مجال فتنه انگيزي ندهيد».[1] . مردم در مقابل سخنان اميرالمؤمنين علي عليه السلام پاسخ مثبت دادند و دعوت او را اجابت کردند.
ام الفضل دختر حارث نيز نامه اي به اميرالمؤمنين علي عليه السلام بدين مضمون نوشت:
صفحه 35.