مناظره عايشه با ام سلمه











مناظره عايشه با ام سلمه



عايشه در اين زمان به نزد ام سلمه[1] از همسران خوب رسول خدا صلي الله عليه و آله بود و در مکه سکونت داشت رفت و گفت:

اي ام سلمه! تو از همه زنان مصطفي صلي الله عليه و آله بزرگتري، و نخستين زني هستي که با رسول خدا هجرت کردي و سهم هر يک از ما، از خانه تو فرستاده مي شد.

[صفحه 32]

اي ام سلمه! با خبر شدي که مخالفان در حق عثمان چه کردند! آن قوم از او توبه خواستند، بعد از توبه استغفار به خانه او ريختند او را کشتند.

اکنون با خبر شديم که عبدالله بن عامر مي گويد در بصره يکصد هزار مرد شمشيرزن آمادگي خونخواهي عثمان را دارند. آيا تو با من موفقت مي کني و در مصاحبت من بدان شهر مي آيي؟ تا خداي سبحان اين مار را به دست ما اصلاح کند.

ام سلمه گفت: اي دختر ابوبکر! من از کارهاي تو تعجب مي کنم، که به دفاع از عثمان برخاستي و خون او را مطالبه مي کني! مگر، نبودي که مردم را به کشتن او تحريض مي کردي و او را کفتار پير و يهودي امت مي خواندي؟

تو را به طلب خون عثمان چه کار؟ تو از قبيله بني تيم بن مره و او از قبيله عبدمناف است. و ميان شما خويشاوندي وجود ندارد و در زمان حيات وي نيز با وي موافق نبودي.

اکنون اين چه حيله اي است که در پيش گرفتي، و بر علي بن ابي طالب عليه السلام پسر عم رسول خدا شورش مي کني و مردم را با مخالفت با او مي خواني، در حالي که مهاجر و انصار با ميل و رغبت با وي بيعت کردند، به خلافت و امامت او راضي شدند و تو فضايل اميرالمؤمنين علي عليه السلام را از همه بهتر مي داني.

عبدالله زبير که پيش ام سلمه ايستاده بود و سخنان ام سلمه را در بيان فضائل علي عليه السلام را مي شنيد، گفت: اي ام سلمه! تو هرگز با آل زبير خوب نبودي و هيچ وقت ما را دوست نداشتي.

ام سلمه گفت:

اي پسر زبير! آيا توقع طمع داري که مهاجر و انصار و اکابر صحابه علي بن ابي طالب عليه السلام که والي مسلمانان است رها کنند و با پدر تو زبير و رفيق او طلحه بيعت کنند؟ يقين بدان که اميرالمؤمنين علي عليه السلام مولاي من و مولاي هر مؤمن و مؤمنه اي است، تو و پدرت که خويشتن را در اين فتنه مي اندازيد، نتيجه اي نخواهيد گرفت.[2] .

[صفحه 33]

عبدالله بن زبير گفت: هرگز از رسول خدا صلي الله عليه و آله نشنيدم که علي بن ابي طالب عليه السلام والي مسلمانان است.

ام سلمه گفت: اگر تو نشنيده اي از خاله ات عايشه بپرس تا به تو بگويد، که خدا صلي الله عليه و آله در حق علي عليه السلام فرمودند: علي خليفتي عليکم في حياتي و مماتي فمن عصاه فقد عصاني. «علي خليفه من در حيات و بعد از حيات است، هر کسي او را عصيان کند مرا عصيان کرده است.»

اي عايشه! آيا تو اين سخن را در حق علي عليه السلام از زبان مبارک آن حضرت صلي الله عليه و آله شنيده اي و گواهي مي دهي؟

عايشه گفت: آري همين سخن را در حق علي بن ابي طالب عليه السلام شنيده ام.

ام سلمه گفت: اي عايشه! حالا که مي داني، پس چرا بر علي عليه السلام شورش مي کني و فريب فتنه گران را مي خوري، از خداي تعالي بترس، و بر حذر باش از آن کلمه اي که رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود:

لا تکوني صاحبة کلاب و حوأب و لا يغرنک الزبير و طلحه فانهما لايغنيان عليک من الله شيئا.

«اي عايشه! از آن که سگان حوأب بر وي بانگ زدند نباش و طلحه و زبير تو را نفريبند که هيچ سودي برايت ندارد.»

اي عايشه! اين کلمات مبارک مصطفي صلي الله عليه و آله را فراموش مکن.

عايشه چون اين سخنان را از ام سلمه شنيد، او را خوش نيامد، و آزرده خاطر از نزد او بيرون رفت.

آن گاه با طلحه و زبير و جماعتي از بني اميه و عده اي از مردم مکه به سوي بصره حرکت کرد.



صفحه 32، 33.





  1. از همسران رسول خدا (ص) در سال59 وفات يافت؛ سال وفاتش را61 و62 نيز گفته اند.
  2. اين سخن از امام احمد در مسند438:4 و ترمذي در مناقب632:5 ابن کثير در بداية نهاية381:7 با اندک اختلافي نقل شد.