حركت علي به جانب نهروان











حرکت علي به جانب نهروان



اميرالمؤمنين عليه السلام چون از تسليم و اطاعت آنان مأيوس شد، با سواران خويش به جانب نهروان حرکت کرد، به نزديکي نهروان رسيد، سواري از جانب نهروان مي آمد،

[صفحه 292]

علي عليه السلام پرسيد: از خوارج چه خبر داري؟ گفت: آن جماعت چون شنيدند با لشکري قوي به سوي آنان مي آيي از نهروان عبور کرده، گريختند.

اميرالمؤمنين فرمود: آيا آنان را ديدي از نهروان عبور کردند.

گفت: آري ديدم.

اميرالمؤمنين فرمود: نه اين چنين نيست، به خدايي که محمد مصطفي صلي الله عليه و آله را فرستاد، اين جماعت از نهروان عبور نمي کنند، غير از ده نفر، همه کشته و هلاک مي شوند و از اصحاب من هم کمتر از ده نفر شهيد مي شوند. اين عهدي معهود و قضاي مکتوب است.

اميرالمؤمنين در نهروان فرود آمد، در حالي که خوارج شمشير کشيده و در مقابل لشکر علي عليه السلام ايستادند و شعار لا حکم الا لله مي دادند.

علي عليه السلام فرمود: من هم منتظر حکم الله هستم، سپس لشکر خويش را صف آرائي کرد.

بار ديگر عبدالله بن عباس را فرمود تا در ميان دو صف بايستد و از آنان بخواهد چه مي گويند و چه مي خواهند؟

عبدالله بن عباس به نزد لشکر آنان ايستاد و گفت:

اي قوم! چرا با علي بن ابي طالب عليه السلام دشمني مي کنيد و به جنگ او برخاسته ايد، چرا در بين اصحاب آن حضرت اختلاف و تفرقه به پا کرديد.

گفتند: اي ابن عباس! چرا حله يماني و لاس لطيف به تن کردي ما براي جنگ آمديم و لباس رزم پوشيديم.

عبدالله گفت: لباس را فرو گذاريد و علت مخالفت و مخاصمت با اميرالمؤمنين علي عليه السلام را بيان کنيد.

گفتند: علي بن ابي طالب عليه السلام را بگو بيايد تا شرح حال بگوييم.

اميرالمؤمنين عليه السلام سخنان آن جماعت را شنيده بر اسب نشسته در مقابل آنان ايستاد و سلامي گفت.

سپس فرمود: اي مردم! من علي بن ابي طالبم، چرا در حق من دشمني روا

[صفحه 293]

مي داريد، و به محاربه و جنگ قيام کرده ايد؟

گفتند: دليلي چند موجب مخالفت با شما شد؛

اول اين که: در جنگ جمل وقتي پيروز شديم اجازه ندادي از اهل بصره و اصحاب جمل اسير بگيريم و اموال آنان را به غنيمت بگيريم.

دوم اين که: در صفين در زمان نوشتن پيمان نامه، به تقاضاي معاويه که خواستار حذف نام اميرالمؤمنين علي عليه السلام شد موافقت کردي و نام اميرالمؤمنين را محو ساختي، اگر تو اميرالمؤمنين و خليفه بر حق بودي چرا نام خويش را پاک کردي؟

سوم: در امري که حق تو بود حکميت قرار دادي، چرا درباره خلافت و حقانيت خويش حکم و داور منصوب کردي؟

اميرالمؤمنين هر يک را چنين جواب نيکو داد:

اگر اهل بصره را اسير نگرفتم چون رسول صلي الله عليه و آله خدا بعد از فتح مکه، زن و فرزند آنان را اسير نکرد و اموال آنان را به غنيمت نگرفت، در حالي که اهل مکه مشرک بودند، ولي اهل بصره مسلمان و من اسير گرفتن زن و فرزند مسلمان و غنيمت کردن اموال آنان را جايز ندانستم.

اما گفتيد نام خويش را در پيمان نامه پاک کردم. مي دانيد در صلح حديبه وقتي ابوسفيان به کلمه رسول الله صلي الله عليه و آله اعتراض کرد آن حضرت نام رسول الله صلي الله عليه و آله را حذف کرد و نام مبارک محمد صلي الله عليه و آله را نوشت و من با تأسي از پيامبر در پيمان حکميت به دنبال اعتراض معاويه نام اميرالمؤمنين را حذف کردم و علي بن ابي طالب عليه السلام را به جايش نوشتم.

اين که مي گويد چرا در اين کار حکم قرار دادي، بدانيد محمد مصطفي صلي الله عليه و آله، سعد بن معاذ را بر بني قريظه حکم قرار داد و سعد بر اساس شريعت محمدي صلي الله عليه و آله حکم کرد و من حکم انتخاب کردم همان طور که برادرم رسول خدا صلي الله عليه و آله حکم قرار داده بود.

آيا سؤال ديگري داريد تا پاسخ گويم؟

آن قوم ساکت و خاموش ماندند و بعضي به بعضي ديگر گفتند، والله راست مي گويد، سپس از هر طرف فرياد برآمد.

[صفحه 294]

يا اميرالمؤمنين! التوبه، التوبه، يعني ما پشيمان نادم هستيم و توبه مي کنيم.با سخنراني اميرالمؤمنين علي عليه السلام هشت هزار نفر از سپاه خوارج توبه کرده از عقيده باطل خويش برگشتند. و از عمل خويش پشيمان شدند و جماعت خوارج را رها و ميدان جنگ را ترک کردند.

فقط چهار هزار نفر به جنگ با اميرالمؤمنين عليه السلام اصرار داشته، مقاومت کردند.

اميرالمؤمنين علي عليه السلام با لشکر خويش به نزديک آنان آمد، عبدالله بن وهب رئيس آن قوم به مقابل لشکر خود ايستاد و گفت:

اي ياران! آگاه باشيد که علي بن ابي طالب عليه السلام و اصحاب او از دين خدا خارج شدند عمروعاص و ابوموسي اشعري را حکم خويش قرار دادند و حال اين که خداي تعالي فرمود:

اتبع ما اوحي اليک من ربک.[1] .

و من احسن من الله حکما لقوم يوقنون.[2] .

الا له الحکم و هو اسرع الحاسبين.[3] .

مردي از اصحاب اميرالمؤمنين فرياد زد: اي دشمن خدا! خاموش باش و در مقابل اميرالمؤمنين علي عليه السلام سخت ياوه نگو، آيا مي داني که اميرالمؤمنين علي عليه السلام، داماد مصطفي صلي الله عليه و آله و برادر رسول خدا صلي الله عليه و آله و پسر و عم و وصي اوست؟

اميرالمؤمنين فرمود: او را آزاد بگذاريد تا هر چه در دل دارد بگويد.

از جانب ديگر حرقوص بن زهير از رؤساي خوارج گفت:

يا علي! ما جنگ با تو و يارانت را با نيت خالص و قربة الي الله و براي ثواب و پاداش آخرت برگزيديم و صبر و پايداري مي کنيم تا به فوز جنت نايل شويم.

اميرالمؤمنين علي عليه السلام رو به ياران کرد و فرمود:

آيا مي دانيد زيان کارترين انسان کدام است؟ الذين ضل سعيهم في الحياة الدنيا

[صفحه 295]

و هم يحسبون انهم يحسنون صنعا.[4] .

به خدا سوگند اهل نهروان از اين جمله اند.



صفحه 292، 293، 294، 295.





  1. انعام: 1.
  2. مائده: 50.
  3. انعام: 62.
  4. کهف:104.