غارت اهالي جزيره











غارت اهالي جزيره



معاويه بار ديگر از اصحاب خويش به نام حارث بن نمر تنوخي[1] را فرا خواند و هزار سوار از مبارزان شام را به او سپرد و فرمان داد به بلاد جزيره رود، هر کسي در اطاعت و بيعت و دوستي اميرالمؤمنين علي عليه السلام است به قتل برساند و اموال آنان را غارت کند.

طرفداران معاويه به جانب جزيره روان شدند و در آن حوالي قبيله بني تغلب که از دوستان و شيعيان اميرالمؤمنين علي عليه السلام بودند غارت کردند و هشت نفر را به اسارت گرفته به شام مراجعت کردند.

پس مردي از اهل جزيره به نام عتبة، علي ، اقوام و خويشان خود از بني تغلب را جمع کرده به قصد منبح آمدند. آنان از پل فرات عبور کردند اهالي شام از طرفداران

[صفحه 264]

معاويه را به تلافي اموال خود غارت کردند و با غنايم زيادي به بلاد جزيره برگشتند، سپس عتبه قصيده غرايي سروده براي معاويه فرستاد:

چون خبر غارت اهالي جزيره به سمع اميرالمؤمنين علي عليه السلام رسيد نامه اي به اين مضمون براي معاويه نوشت.

اما بعد، اي معاويه! خداي تعالي عادلي است که ظلم و جور نمي کند و عزيزي است که مغلوب نشود، احسان را با احسان پاسخ مي دهد، بر آنچه از ظلم و جور و عدوان از بندگان سر زند بصير و خبير است، اي معاويه، تو براي دنيا خلق نشدي زندگي ابدي هم نخواهي يافت. عاقبت طعم مرگ را خواهي چشيد و به ديدار پروردگار نايل مي شوي.

اي معاويه! از خدا بترس و در مقابل او شرم و حيا داشته باش، به سبب آرزوهاي باطل و غرور کاذب، طغيان بيش از اندازه روا مدار.

به خدا سوگند، اگر من و تو را در ساري آخرت جمع کنند، بين ما به حق حکم مي شود اسيراني که در دست توست آزاد کن تا اسيران تو را آزاد کنيم، سعد از دوستان من حامل نامه اي به سوي توست.[2] .

معاويه چون نامه را خواند، هر کسي از اصحاب علي عليه السلام را که در زندان داشت آزاد کرد و اميرالمؤمنين علي عليه السلام با شنيدن خبر آزادي ياران خود، کسان معاويه را رها ساخت.



صفحه 264.





  1. کامل ابن ايثر،428:2 و کتاب الغارات، ص 346.
  2. نهج البلاغه، نامه: 55.