سؤال از قضا و قدر
علي عليه السلام فرمود: اي شيخ! قسم به آن خدايي که دانه را شکافت، هر قدمي که برداشتيم و هر تپه اي را که بالا رفتيم و پايين آمديم به قضا و قدر خداي تعالي بود. مرد کوفي پرسيد: يا اميرالمؤمنين! پس ثواب و اجراي در اين صورت براي ما [صفحه 255] متصور نيست؟ اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: چرا! اينگونه نيست که مي گويي. بلکه خداوند اجري عظيم و پاداشي جزيل براي پيمودن کوه و دره، و رفتن از کوفه تا صفين و برگشتن به پاس خدمات استواري و مجاهدت و اطاعت و فرمانبرداري از امام خويش به شما عنايت مي کند. اي شيخ! شايد گمان مي کردي اين صعود و نزول و جنگ و جهاد ما به قضاي حتمي و قدر لازم انجام شد. مرد کوفي گفت: يا اميرالمؤمنين، همچنان که مي گويي، ظن و گمان من است. علي عليه السلام فرمود: چنين نيست، اگر به قضاي حتمي و قدر لازم باشد ثواب و عقاب و کيفر و پاداش معني ندارد و وعده وعيد الهي لغو باشد و هيچ مجرمي نبايد ملامت شود و هيچ محسني نبايد مورد تحسين واقع شود! گفت: يا اميرالمؤمنين، بيشتر بيان کن تا بدانم. حضرت فرمود: ان الله امر تخييرا و نهي تحذيرا و کلف يسيرا، يعص مغلوبا ولم يکلف تعنتا، لم يرسل الانبيا عبثا، ولم ينزل الکتب لعبا. اي شيخ، خداي بزرگ به انسان اختيار و اراده داده و بر هيچ امر و نهيي اجبار نکرده است، هيچ کسي در اطاعت مکره و در معصيت ملزم نيست وگرنه ارسال رسل بازيچه و انزال کتب بيهوده بود. مرد کوفي چون اين جواب را از اميرالمؤمنين عليه السلام شنيد، شاد و خندان شد و اشعاري در مدح و ثناي آن حضرت سرود، که مطلع آن چنين است: انت الامام الذي نرجوا بطاعته يا علي! تو آن امام هستي که به سبب اطاعت و متابعت او آرزوي بهشت رضوان از خداي تعالي داريم. [صفحه 257]
در بين راه مردي از اهل کوفه پرسيد:[1] يا اميرالمؤمنين! آيا آمدن ما به شام و جنگيدن با اهل شام و معاويه به قضا و قدر الهي بود يا نه؟
يوم النشور من الرحمن رضوانا
صفحه 255، 257.