پيمان نامه حكميت











پيمان نامه حکميت



چون دو لشکر حکومت حکمين را پذيرفتند، سلاح را کنار گذاشتند، اعيان دو لشکر جمع شدند و دبيري را احضار کردند.

عبدالله بن ابي رافع دبير اميرالمؤمنين علي عليه السلام حاضر شد و آن حضرت فرمود:

بنويس، بسم الله الرحمن الرحيم، اين قراردادي است بين اميرالمؤمنين علي عليه السلام و

[صفحه 246]

معاوية بن ابي سفيان.

معاويه گفت: يا علي، اگر تو را اميرالمؤمنين مي دانستم، با تو جنگ نمي کردم.

علي عليه السلام فرمود:

الله اکبر، صدق رسول الله صلي الله عليه و آله، روزي در جنگ حديبيه زماني که مشرکين سد راه مکه شدند و در پايان به نوشتن صلح نامه انجاميد بودم.

رسول خدا صلي الله عليه و آله مرا خواند و فرمود: بنويس. بسم الله الرحمن الرحيم، اين صلحي است که محمد رسول خدا صلي الله عليه و آله با اهل مکه منعقد مي کند.

پدرت، ابوسفيان گفت: اي محمد صلي الله عليه و آله، اگر بر رسالت تو اقرار و اعتراف داشتم با تو جنگ نمي کردم، پس بفرما تا نام تو و پدرت و نام من و پدرم را بنويسند.

سرانجام من دستور رسول خدا صلي الله عليه و آله آنچه ابوسفيان گفت نوشتم من از آن کار ناراحت شدم. برادرم محمد مصطفي صلي الله عليه و آله به من فرمود، يا علي! ناراحت نباش، چنين روزي براي تو هم خواهد بود. من براي پدر مي نويسم و تو براي پسرش مي نگاري و اکنون اي کاتب! آنچه معاويه مي خواهد بنويس.

عمروعاص گفت: يا علي! ما را با مشرکين و کافران مقايسه مي کني؟ در حالي که ما از مؤمنانيم.

اميرالمؤمنين علي عليه السلام بر او بانگ زد: اي پسر نابغه! خاموش باش. تو دوست مشرکان و دشمن مؤمنان بودي. در ضلالت رأس و رئيس و در اسلام دنباله رو نابکاران بودي، آيا تو از آن جماعت نيستي که با محمد مصطفي صلي الله عليه و آله دشمني کرد و جنگيد؟ بعد از او در امتش فتنه افکندي، تو ابتر پسر ابتر، دشمن خدا و رسول و اهل بيت رسولي. برخيز و از اين مکان دور شو، که جاي تو اينجا نيست.

عمروعاص ساکت و خاموش از جايگاه خود برخاست و در مکان ديگري نشست.

پس جمعي از اصحاب شمشيرها را حمايل کرده و در وفاداري و حمايت از علي عليه السلام گفتند، که يا اميرالمؤمنين! ما با جان مال و فرزند در فرمان تو هستيم هر چه دستور فرمايي مطيع و فرمانبرداريم. از جمله آنان سهل بن حنيف، صعصعة بن

[صفحه 247]

صوحان عبدي، عبدالله بن خباب، منذر بن جارود عبدي و مالک اشتر نخعي بودند.

اميرالمؤمنين علي عليه السلام بسيار خشنود شد، و با آنان مهرباني کرده و آنان را تحسين کرد.

سپس به دبير خويش فرمود: بنويس اين قراردادي است بين علي بن ابي طالب عليه السلام و معاوية بن ابي سفيان.

ابوالاعور سلمي گفت: ابتدا نام معاويه را ذکر کن،

مالک اشتر گفت: خاموش باش، هيچ کرامتي براي تو و معاويه نيست، تا او را مقدم کنيم، ما نام علي بن ابي طالب عليه السلام را که معاويه و غير معاويه برتري و فضيلت دارد مقدم مي داريم.

معاويه گفت: اي اشتر! هر کدام را مي خواهي مقدم کن.



صفحه 246، 247.