پيشنهاد حكميت











پيشنهاد حکميت



پس از پايان سخنان اميرالمومنين عليه السلام، ابوالاعور السلمي از جانب معاويه در حالي که بر اسبي نشسته قرآني بر سر نهاده بود، به نزديک لشکر علي عليه السلام آمد و گفت: اي اهل عراق واي علي بن ابي طالب عليه السلام، هيچ يک از ما از ديگري فرمان نمي برد و اطاعت نمي کند، از هر دو لشکر جمعي کثير کشته شدند، هر يک از ما دو طرف خويشتن را در مقابل ديگر حق مي داند و آنچه بين طرفين باقي مانده استوارتر از گذشته است.

همه ما در روز قيامت از اين جنگ و کشتار محاسبه مي شويم و بايد پاسخگو باشيم، من پيشنهادي دارم که به صلاح ما و شماست. ديگر خون ها ريخته نمي شود و آتش فتنه خاموش مي گردد.

مصلحت آن است که دو نفر حکم از طرفين انتخاب کنيم تا بر اساس کتاب خداي تعالي بين ما و شما حکم کنند.

اي علي عليه السلام از خدا بترس و آنچه مي گويم راضي باش و به حکم قرآن تن بده.

از لشکر اميرالمؤمنين علي عليه السلام واز بلند شد، ما به حکم قرآن راضي شديم و به کتاب خداي تعالي ايمان داريم.

ابوالاعور گفت: الحمدالله که موافق نظر ما شديد، سپس به نزد اهل شام بازگشت، آنچه اتفاق افتاد بيان کرد.

اصحاب معاويه شادمان شدند، شمشيرها در نيام کردند، و زره از تن به در آورده و به نصب حکمين مصمم شدند.

عمروعاص به معاويه گفت: تدبير و حيله مرا چگونه ديدي؟

تو را از درياي خون عراق به کنار ساحل آوردم و از گرداب بلا و گرفتاري نجات دادم و از شمشيرهاي ياران علي بن ابي طالب عليه السلام رهانيدم.

معاويه گفت: راست مي گويي.

[صفحه 241]



صفحه 241.