پيشنهاد حکميت
همه ما در روز قيامت از اين جنگ و کشتار محاسبه مي شويم و بايد پاسخگو باشيم، من پيشنهادي دارم که به صلاح ما و شماست. ديگر خون ها ريخته نمي شود و آتش فتنه خاموش مي گردد. مصلحت آن است که دو نفر حکم از طرفين انتخاب کنيم تا بر اساس کتاب خداي تعالي بين ما و شما حکم کنند. اي علي عليه السلام از خدا بترس و آنچه مي گويم راضي باش و به حکم قرآن تن بده. از لشکر اميرالمؤمنين علي عليه السلام واز بلند شد، ما به حکم قرآن راضي شديم و به کتاب خداي تعالي ايمان داريم. ابوالاعور گفت: الحمدالله که موافق نظر ما شديد، سپس به نزد اهل شام بازگشت، آنچه اتفاق افتاد بيان کرد. اصحاب معاويه شادمان شدند، شمشيرها در نيام کردند، و زره از تن به در آورده و به نصب حکمين مصمم شدند. عمروعاص به معاويه گفت: تدبير و حيله مرا چگونه ديدي؟ تو را از درياي خون عراق به کنار ساحل آوردم و از گرداب بلا و گرفتاري نجات دادم و از شمشيرهاي ياران علي بن ابي طالب عليه السلام رهانيدم. معاويه گفت: راست مي گويي. [صفحه 241]
پس از پايان سخنان اميرالمومنين عليه السلام، ابوالاعور السلمي از جانب معاويه در حالي که بر اسبي نشسته قرآني بر سر نهاده بود، به نزديک لشکر علي عليه السلام آمد و گفت: اي اهل عراق واي علي بن ابي طالب عليه السلام، هيچ يک از ما از ديگري فرمان نمي برد و اطاعت نمي کند، از هر دو لشکر جمعي کثير کشته شدند، هر يک از ما دو طرف خويشتن را در مقابل ديگر حق مي داند و آنچه بين طرفين باقي مانده استوارتر از گذشته است.
صفحه 241.