جنگ ليلة الهرير











جنگ ليلة الهرير



آن روز شدت نبرد از همه روزها بيشتر بود، به طوري که سواران از اسب پياده شده و از رو به رو شمشير مي زدند و علم ها بر زمين افتاده، گرد و غبار عظيمي پديد آمد، نماز ظهر و عصر با تکبير بدون سجود و رکوع اقامه شد، تا شب فرارسيد اما جنگ متوقف نشد و همچنان ادامه داشت، اميرالمؤمنين علي عليه السلام حمله مي کرد و دقايقي مي ايستاد و سر به آسمان مي آورد مي گفت: اللهم! اليک نقلت الاقدام وافضت القلوب ورفعت الايدي و امتدت الاعناق و طلبت الحوائج و شخصت الابصار، اللهم! افتح بيننا و بين قومنا بالحق وانت خير الفاتحين.

سپس در سياهي شب چون شير غضبناک با همراهي جمعي از اصحابش به لشکر معاويه حمله کرد. اميرالمومنين عليه السلام با کشتن هر يک از ياران معاويه، تکبير سر مي داد، روايت مي کنند، که آن شب از اميرالمومنين عليه السلام پانصد تکبير شنيده شد، که با هر تکبير مردي از اهل شام را به دست خويش هلاک کرد.

بزرگان و مشايخ اهل شام در آن تاريکي شب ناله و ضجه سردادند و گفتند: اي اهل عراق! از خدا بترسيد، بر اين معدود لشکر معاويه که باقي مانده اند رحم کنيد و آنان را به زنان و فرزندانشان ببخشاييد اما اين ناله ها و تضرع هيچ فايده اي نداشت، جنگ تا صبحگاهان بر پا بود و مبارزان علي عليه السلام پيوسته و پي در پي حمله مي کردند و مي کشتند، به طوري که سي و شش هزار نفر از طرفين کشته شدند و جنگ همچنان ادامه داشت. جمعي کثير از اصحاب معاويه کشته و زخمي شدند.

[صفحه 231]



صفحه 231.