مخالفت عايشه با علي











مخالفت عايشه با علي



عايشه پس از مراسم و مناسک حج به سوي مدينه روان شد، عبيد بن سلمة الليثي[1] که معروف به ابن ام کلاب بود، در نزديکي مدينه به استقبال عايشه رفت.

عايشه پرسيد: اخبار مدينه چيست؟

عبيد گفت: عثمان را کشتند.

عايشه پرسيد: بعد از آن چه کردند؟

گفت: با علي بن ابي طالب بيعت کردند.

عايشه گفت: اي کاش! آسمان بر زمين مي افتاد تا چنين روزي را نمي ديدم و اين خبر را نمي شنيدم، به خدا سوگند که عثمان را به ظلم کشتند و خون او را بي جرم گناه ريختند. والله يک روز عمر عثمان از يک روز عمر علي عليه السلام بهتر بود، تا خون عثمان را طلب نکنم از پاي ننشينم.

عبيد گفت: چرا چنين سخن مي گويي؟ در حالي که در حق علي عليه السلام ثناها مي گفتي که در روي زمين هيچ کسي در نزد خداي سبحان از علي بن ابي طالب عليه السلام گرامي تر نيست!

اکنون چرا او را دشمن داري و دشنام مي دهي، و خلافت او را نمي پسندي؟ آيا تو

[صفحه 24]

نبودي که مردم را بر کشتن عثمان تحريض و تحريک مي کردي و مي گفتي: اين پير کفتار را بکشيد؟

اکنون چه اتفاقي افتاده است که چنين سخن مي گويي؟

عايشه گفت: درست است که در آن وقت اين سخنان را مي گفتم، اما اکنون چون اخبار کشته شدن ايشان را شنيدم، از گفته خويش برگشتم، عثمان از شما توبه خواسته بود، و چون توبه کرد از گناهان پاک شد. به خدا سوگند خون او را مطالبه خواهم کرد و در اين کار آرام نمي گيرم.

عبيد گفت: اي ام المومنين! تو بين حق و باطل خلط کردي و ميان امت مصطفي صلي الله عليه و آله غوغا و تفرقه مي افکني و فتنه مي انگيزي. بدان که در اين ميان خون هاي بسياري ريخته خواهد شد.

عايشه به سخنان عبيد اعتنايي نکرد و از آنجا بازگشت و به سمت مکه رفت.



صفحه 24.





  1. طبري165:5 و 172:5.