دموكراسي علي











دموکراسي علي



اميرالمؤمنين با خوارج در منتهي درجه آزادي و دموکراسي رفتار کرد. او خليفه است و آنها رعيتش، هر گونه اعمال سياستي برايش مقدور بود اما او زندانشان نکرد و شلاقشان نزد و حتي سهميه آنان را از بيت المال قطع نکرد، به آنها نيز همچون ساير افراد مي نگريست. اين مطلب در تاريخ زندگي علي عجيب نيست اما چيزي است که در دنيا کمتر نمونه دارد. آنها در همه جا در اظهار عقيده آزاد بودند و حضرت خودش و اصحابش با عقيده آزاد با آنان روبرو مي شدند و صحبت مي کردند، طرفين استدلال مي کردند، استدلال يکديگر را جواب مي گفتند.

شايد اين مقدار آزادي در دنيا بي سابقه باشد که حکومتي با مخالفين خود تا اين درجه با دموکراسي رفتار کرده باشد. مي آمدند در مسجد و در سخنراني و خطابه علي پارازيت ايجاد مي کردند. روزي علي اميرالمؤمنين بر منبر بود. مردي آمد و سئوالي کرد. علي بالبديهة جواب گفت. يکي از خارجيها از بين مردم فرياد زد: قاتله الله ما افقهه (خدا بکشد اين را، چقدر دانشمند است!).ديگران خواستند

[صفحه 130]

متعرضش شوند اما علي فرمود رهايش کنيد او به من تنها فحش داد.

خوارج در نماز جماعت به علي اقتدا نمي کردند زيرا او را کافر مي پنداشتند. به مسجد مي آمدند و با علي نماز نمي گذاردند و احيانا او را مي آزردند. علي روزي به نماز ايستاده و مردم نيز به او اقتدا کرده اند. يکي از خوارج به نام ابن الکواء فريادش بلند شد و آيه اي را به عنوان کنايه به علي بلند خواند:

«و لقد اوحي اليک و الي الذين من قبلک لئن اشرکت ليحبطن عملک و لتکونن من الخاسرين».[1] .

اين آيه خطاب به پيغمبر است که به تو و همچنين پيغمبران قبل از تو وحي شد که اگر مشرک شوي اعمالت از بين مي رود و از زيانکاران خواهي بود. ابن الکواء با خواندن اين آيه خواست به علي گوشه بزند که سوابق تو را در اسلام مي دانيم، اول مسلمان هستي، پيغمبر تو را به برادري انتخاب کرد، در ليلة المبيت فداکاري درخشاني کردي و در بستر پيغمبر خفتي، خودت را طعمه شمشيرها قراردادي و بالاخره خدمات تو به اسلام قابل انکار نيست، اما خدا به پيغمبرش هم گفته اگر مشرک بشوي اعمالت به هدر مي رود، و چون تو اکنون کافر شدي اعمال گذشته را به هدر دادي.

علي در مقابل چه کرد؟! تا صداي او به قرآن بلند شد سکوت کرد تا آيه را به آخر رساند. همين که به آخر رساند، علي نماز را ادامه داد. باز ابن الکواء آيه را تکرار کرد و بلا فاصله علي سکوت نمود. علي

[صفحه 131]

سکوت مي کرد چون دستور قرآن است که:

«اذا قري ء القرآن فاستمعوا له و انصتوا»[2] .

«هنگامي که قرآن خوانده مي شود گوش فرا دهيد و خاموش شويد».

و به همين دليل است که وقتي امام جماعت مشغول قرائت است مأمومين بايد ساکت باشند و گوش کنند.

بعد از چند مرتبه اي که آيه را تکرار کرد و مي خواست وضع نماز را به هم زند، علي اين آيه را خواند:

«فاصبر ان وعد الله حق و لا يستخفنک الذين لا يوقنون».[3] .

«صبر کن وعده خدا حق است و خواهد فرا رسيد. اين مردم بي ايمان و يقين، تو را تکان ندهند و سبکسارت نکنند».

ديگر اعتنا نکرد و به نماز خود ادامه داد.[4] .

[صفحه 132]


صفحه 130، 131، 132.








  1. سوره زمر، آيه: 65.
  2. سوره اعراف، آيه: 204.
  3. سوره روم، آيه: 60.
  4. ابن ابي الحديد، ج 2، ص 311.