دشمن سازي علي











دشمن سازي علي



بحث خود را اختصاص مي دهيم به دوران خلافت چهار ساله و اند ماهه او. علي همه وقت شخصيت دو نيروئي بوده است. علي هميشه هم جاذبه داشته است و هم دافعه. مخصوصا در دوره اسلام از اول گروهي را مي بينيم که به گرد علي بيشتر مي چرخند و گروهي ديگر را مي بينيم که با او چندان ميانه خوبي ندارند و احيانا از وجود او رنج مي برند.

ولي دوران خلافت علي و همچنين دوره هاي بعد از وفاتش، يعني دوران ظهور تاريخي علي، دوره تجلي بيشتر جاذبه و دافعه او است. به همان نسبت که قبل از خلافت تماسش با اجتماع کمتر بود تجلي جاذبه و دافعه اش کمتر بود.

علي مردي دشمن ساز و ناراضي ساز بود. اين يکي ديگر از افتخارات بزرگ او است. هر آدم مسلکي و هدفدار و مبارز و مخصوصا انقلابي که در پي عملي ساختن هدفهاي مقدس خويش است و مصداق قول خدا است که:

[صفحه 102]

«يجاهدون في سبيل الله و لا يخافون لومة لائم».[1] .

«در راه خدا مي کوشند و از سرزنش سرزنشگري بيم نمي کنند».

دشمن ساز و ناراضي درست کن است. لهذا دشمنانش مخصوصا در زمان خودش اگر از دوستانش بيشتر نبوده اند کمتر هم نبوده و نيستند.

اگر شخصيت علي، امروز تحريف نشود و همچنانکه بوده ارائه داده شود، بسياري از مدعيان دوستيش در رديف دشمنانش قرار خواهند گرفت.

پيغمبر علي را به فرماندهي لشکري به يمن فرستاد. در برگشتن براي ملاقات پيغمبر عزم مکه کرد. در نزديکيهاي مکه يکي از لشکريان را به جاي خويش گذاشت و خود براي گزارش سفر زودتر به سوي رسول الله شتافت. آن شخص حله هائي را که علي همراه آورده بود در بين لشکريان تقسيم کرد تا با لباسهاي نو وارد مکه شوند. علي که برگشت به اين عمل اعتراض کرد و آنرا بي انضباطي دانست، زيرا نمي بايست قبل از اينکه پيغمبر اکرم (ص) کسب تکليف شود تصميمي درباره حمله ها گرفته شود و در حقيقت از نظر علي (ع) اين کار نوعي تصرف در بيت المال بود بدون اطلاع و اجازه پيشواي مسلمين. از اينرو علي (ع) دستور داد حله ها را از تن خود بکنند و آنها را در جايگاه مخصوص قرار داد که تحويل پيغمبر اکرم (ص) داده شود و آن حضرت خودشان درباره آنها تصميم بگيرد. لشکريان علي (ع) از اين عمل ناراحت شدند. همينکه به حضور پيغمبر اکرم (ص) رسيدند و رسول اکرم (ص) احوال آنها را جويا شد از

[صفحه 103]

خشونت علي (ع) در مورد حله ها شکايت کردند. پيغمبر اکرم (ص) آنان را مخاطب ساخت و گفت:

«يا ايها الناس لا تشکوا عليا فو الله انه لاخشن في ذات الله من ان يشکي».[2] .

«مردم! از علي شکوه نکنيد که به خدا سوگند او در راه خدا شديدتر از اينست که کسي درباره وي شکايت کند».

علي در راه خدا از کسي ملاحظه نداشت بلکه اگر به کسي عنايت مي ورزيد و از کسي ملاحظه مي کرد به خاطر خدا بود. قهرا اين حالت دشمن ساز است و روحهاي پرطمع و پر آرزو را رنجيده مي کند و به درد مي آورد.

در ميان اصحاب پيغمبر هيچکس مانند علي دوستاني فداکار نداشت، همچنانکه هيچکس مانند او دشمناني اينچنين جسور و خطرناک نداشت. مردي بود که حتي بعد از مرگ، جنازه اش مورد هجوم دشمنان واقع گشت. او خود از اين جريان آگاه بود و آن را پيش بيني مي کرد و لذا وصيت کرد که قبرش مخفي باشد و جز فرزندانش ديگران ندانند، تا آنکه حدود يک قرن گذشت و دولت امويان منقرض گشت، خوارج نيز منقرض شدند و يا سخت ناتوان گشتند، کينه ها و کينه توزيها کم شد و به دست امام صادق تربت مقدسش اعلان گشت.

[صفحه 104]


صفحه 102، 103، 104.








  1. سوره مائده، آيه. 54.
  2. سيره ابن هشام، ج 4، ص 250.