آيا هر اختلافي تفرقه است؟















آيا هر اختلافي تفرقه است؟



اختلاف بين مسلمانان در قرآن کريم به دو صورت ممدوح و مذموم مطرح شده است. در جريان جنگ بدر خطاب به مومنان مي فرمايد:

و اطيعوالله و رسوله و لاتنازعوا فتفسلوا و تذهب ريحکم و اصبروا ان الله مع الصابرين.[1] .

و از خدا و پيامبرش اطاعت کنيد و با هم نزاع مکنيد که سست شويد و مهابت شما از بين برود و صبر کنيد که خدا با شکيبايان است.

در تفسيرالميزان، ذيل اين آيه ي شريفه آمده است:

يعني با نزاع و کشمکش در ميانه ي خود ايجاد اختلاف نکنيد و در نتيجه خود را دچار ضعف اراده مسازيد و عزت و دولت و يا غلبه را از دست مدهيد. چه اختلاف، وحدت کلمه و شوکت و نيروي شما را از بين مي برد.[2] .

بنابراين اگر بعد از شناخت اصول و مباني، مثل توحيد، مردم به اختلاف و تفرقه دامن

[صفحه 45]

زدند، ضعف و سستي و زبوني بر آنان روي مي آورد و عزت و دولت خود را از دست مي دهند. مفسر معاصر، آيت الله جوادي آملي اختلاف را به دو دسته تقسيم نموده است و مي فرمايد:

يک نوع از اختلاف، اختلاف قبل از علم است و مقدس و ممدوح است و باعث پيشرفت جامعه مي شود. ولي نوع ديگر، اختلاف بعد از علم است، وقتي احکام توحيد و نبوت مشخص شد ديگر دليلي براي اختلاف نيست. اگر مردم اختلاف کردند بعد از آنکه توحيد و نبوت را شناختند ذليل و خوار مي شوند. از اين رو در آيه شريفه سوره ي (انفال: 46) مي فرمايد حال که اطاعت از خدا و رسولش بر شما واجب و شناخته شده است از نزاع و اختلاف بپرهيزيد.[3] .

در واقع اختلاف بعد از عمل، تفرقه محسوب مي گردد و خانمان برانداز است نه اختلاف هاي قبل از علم. از سوي ديگر علامه ي جعفري در ذيل خطبه ي 88 نهج البلاغه، به بحث اختلاف و انواع ان پرداخته و پس از ذکر ده نوع اختلاف، با نگاهي کلي تقسيم بندي را مطرح مي کند که عبارت است از: 1- اختلاف تباه کننده، 2- اختلاف سازنده. سپس مي نويسد:

در آن ده نوع اختلاف، هيچ اختلافي وجود ندارد که ذاتا تباه کننده باشد. تباهي هاي اختلاف از موقعي شروع مي شود که خودمحوري اختلاف کنندگان بجوشد و خودمداري در ارتباط با واقعيات، جاي واقعيات را بگيرد.[4] .

بنابراين اختلافي که برخاسته از نفس پرستي باشد، تفرقه ناميده شده و باعث نابودي بشريت مي شود.

[صفحه 46]


صفحه 45، 46.








  1. سوره ي انفال: 46.
  2. تفسيرالميزان، علامه ي طباطبايي، ج 9، ص 147.
  3. کلاس تفسير آيت الله جوادي آملي (مسجد اعظم قم)، سوره انفال: 46، تاريخ 1379/8/15.
  4. ترجمه و تفسير نهج البلاغه، محمدتقي جعفري، ج 15، ص 24.