بدعت و سنت شكني















بدعت و سنت شکني



يکي ديگر از عوامل تفرقه زا، بدعت گذاري پاره اي از افرا است. پس از آنکه سنتها شناخته شد و نسبت به آنها آگاهي لازم ايجاد گرديد، اگر در جامعه اي عده اي بدعتها ناپسند را پايه گذاري کنند طبيعتا جامعه به دو دسته ي سنت گرا و بدعت گذار تقسيم مي شود و اين اولين تقسيم سلولي هسته ي تفرقه است. زيرا پس از آن در هر گروه، تقسيم بنديهاي ديگري نيز ايجاد خواهد شد. اصلاح گرايي و تهذيب و ارائه ي سنتها به زبان روز هرگز بدعت محسوب نمي شوند. حضرت امير (ع) وحدت اسلامي را مرز بين سنت و بدعت دانسته است و مي فرمايد:

اي بندگان خدا آگاه باشيد مومن کسي است که حلال خدا را هم اکنون حلال و حرام خدا را هم اکنون حرام بشمارد و آنچه را مردم با بدعتها تغيير دادند چيزي جز حرام را حلال نمي کند، زيرا حلال همان است که خدا حلال کرده و حرام همان چيزي است که خدا حرام کرده است.[1] .

حضرت در مذمت افراد بدعت گذار مي فرمايد:

همانا مردم دو دسته اند: گروهي، پيرو شريعت دين و برخي بدعت گذارند که از طرف خدا دليلي از سنت پيامبر و نوري از براهين حق ندارند.[2] .

و در جاي ديگر مي فرمايد:

همانا آغاز پديد آمدن فتنه ها، هواپرستي و بدعت گذاري در احکام آسماني است. نوآوري هايي که قرآن با آن مخالف است و گروهي با اين دو انحراف بر

[صفحه 43]

ديگران سلطه مي يابند.[3] .

بنابراين بدعتگذاري و در واقع تسامح و تساهل در معارف و مباني ديني به گونه اي که حلال خدا حرام و حرام خدا حلال شود، از آفات و بلاياي جامعه ي اسلامي است. اگرچه احکام به مقتضيات زمان و مکان و شرايط، دچار تغييرات ظاهري مي شوند و به تناسب تغيير موضوع، حکم نيز تغيير مي کند و اين مساله نشان دهنده ي پويايي دين و بالندگي فقاهت و اجتهاد است، اما تغيير حکم با بدعت فرسنگها فاصله دارد. بدعتها همواره محصول تسامح و تساهل بوده و هستند.

اصلاحات و بدعت گذاري، دو مقوله ي کاملا جدا هستند که اگر مرز و محدوده ي آنها مشخص شود و تعريف صحيحي از آنها ارائه گردد، هرگز مورد سوءاستفاده ي مهاجمان فرهنگي قرار نمي گيرند. متاسفانه دشمنان نظام اسلامي ما درصدد مترادف جلوه دادن اين دو واژه ي مباين هستند.

اصلاحات، يک واژه ي ارزشي است که قيامهاي جاودانه اي چونان قيام حسين بن علي ( ع) بر اساس آن پي ريزي شده است. امام حسين (ع) علت قيام خويش را اصلاح دين جد بزرگوار و پدر گرامي خود مي داند[4] و آن گونه که رهبر انقلاب فرمود، اصلاحات اسلامي و نه اصلاحات امريکايي، همواره دغدغه ي پيشوايان ديني و رهبران امتهاي اسلامي بوده است. اصلاح به معناي رفع نقايص و پر کردن خلاهاي موجود در جامعه، به تناسب دين و قوانين ديني است در حالي که بدعت که به معناي ريشه کن کردن سنتها و مباني مذهبي و جايگزين کردن چيزي که ساخته ي ذهن و عقل بشر است، به جاي آن آمده است حضرت امير (ع) بدعت گران را منفورترين انسانها مي داند و مي فرمايد:

دشمن ترين آفريده ها نزد خدا دو نفرند: مردي که خدا او را به حال خود گذاشته و از راه رستگاري دور افتاده است، دل او شيفته ي بدعت است و مردم را

[صفحه 44]

گمراه کرده به فتنه انگيزي مي کشاند و...[5] .

بنابراين رفع نقايص موجود در سنتها و دفع خرافات و زدودن مباحث سست و بي پايه که در اثر ناآگاهي برخي از حکام وارد مقوله هاي ديني شده است و يا به واسطه ي نوعي معامله گري فرهنگي پا به عرصه ي باورهاي مردم نهاده است، اصلاحات است و انقلاب و رهبر کبير انقلاب و مقام معظم رهبري اولين مدعيان اين نوع اصلاح هستند. ولي متزلزل ساختن اصول و مباني ديني و التقاط به معناي اختلاط امور منافي و مخالف دين با امور ديني بدعت محسوب مي شود و مذموم است و در هر زماني بدعت گذاران، مورد بي مهري متوليان و بيدارگران دين بوده اند.


صفحه 43، 44.








  1. نهج البلاغه، خطبه ي 23 و 176.
  2. همان، خطبه ي 27 و 176.
  3. همان، خطبه ي 50.
  4. موسوعه کلام الحسين (ع)، پژوهشکده ي باقرالعلوم.
  5. نهج البلاغه، خطبه ي 17.