پاكي و كرامت نفس و اصالت عمل وحدت















پاکي و کرامت نفس و اصالت عمل وحدت



يکي ديگر از عوامل وحدت زا، طهارت باطني افراد است. پيش از اين در مورد وحدت رواني و نقش آن در ايجاد وحدت اجتماعي سخن گفتيم و تاثير و تاثر فرد و جامعه را مورد بحث قرار داديم. اکنون با توجه به سخنان سراسر نوراني حضرت امير (ع) مي بينيم که انسانهاي وارسته و سليم النفس به علت آنکه از وحدت دروني و هماهنگي نيروها و توانايي هاي دروني برخوردار هستند همواره طالب وحدت و آفريننده ي اتحاد در جامعه مي باشند. با نگاهي کوتاه به شخصيتهاي موجود در جامعه مي بينيم که افراد به سه گروه تقسيم مي شوند:

الف) گروهي که داراي روحيه اي هماهنگ کننده و وحدت آفرين هستند و سعي در رفع اختلافات دارند. اين گروه در محيط خانواده و مدرسه و جامعه با اين ويژگي شناخته مي شوند و به جمع کردن آرا و ايجاد اتفاق و اتحاد مي انديشند،

ب) گروهي که در هر مجمع خرد يا کلان در صدد ايجاد شکاف و فاصله ي بين افراد هستند و نه تنها به جمع آرا و نظرات نمي انديشند بلکه هميشه روي اختلاف نظرها تاکيد بيشتري دارند اختلاف ها را عمقي تر جلوه مي دهند. حتي گاه بدون هيچ انگيزه ي شخصي به اين کار مي پردازند،

ج) گروه سوم که منفعل و همواره تاثيرپذير هستند، به ايجاد اتفاق و اتحاد مي انديشند و نه به دامن زدن به اختلافات موجود.

حضرت امير (ع) با تشريح و بررسي اين تفاوتهاي روحي و رواني که موجب تفاوتهاي رفتاري افراد مي شود مي فرمايد:

علت تفاوتهاي ميان مردم، گوناگوني سرشت آنان است. زيرا آدميان در آغاز، ترکيبي از خاک شور و شيرين و سخت و نرم بودند. پس آنان به ميزان نزديک بودن خاکشان با هم نزديک و به اندازه ي دوري از آن از هم دور و

[صفحه 24]

متفاوت اند.[1] .

بنابراين با توجه به سخنان حضرت امير (ع) و آنچه که در علم «اتنولوژي» و نژاد شناسي آمده است، منشاء بسياري از روحيات و رفتارهاي افراد، عوامل طبيعي و نوع تغذيه و سرشت آنهاست. از سوي ديگر در برخي از روايات، از کيفيت باطن افراد و تاثير مستقيم ان در رفتار مثبت يا منفي افراد سخن به ميان آمده است.

حضرت علي (ع) يکي از عوامل اصلي تفرقه و پراکندگي را «خبث سريره» دانسته است و مي فرمايد:

همانا شما برادران دين يکديگر هستيد. چيزي جز درون پليد و نيت زشت، شما را از هم جدا نساخته است.[2] .

بنابراين همانگونه که پليدي درون موجب تشتت و تفرقه و جداسازي مي شود طهارت باطني و سلامت نفسي و رواني، انسان را به سوي اتحاد و يکدلي و يکرنگي سوق مي دهد و مي توان گفت انسانهايي که از پاکي و طهارت دروني برخوردارند و وحدت رواني دارند رفتار آنان نيز پيوسته وحدت زاست و در فکر و انديشه ي اتفاق هستند نه نفاق و تفرقه. و چنين روح و روانهايي استحقاق تحسين و تحميد را دارند.


آفرين بر عشق کل اوستاد
صد هزاران ذره را داد اتحاد


همچو خاک مفترق در رهگذر
يک سبوشان کرد دست کوزه گر[3] .


در جاي ديگر حضرت علي (ع) در نکوهش و سرزنش کوفيان که در مقابل تهاجم يکي از افسران معاويه، نعمان بن شبير، بي تفاوت بوده و به ياري امام (ع) برنخاسته اند فرمود:

اي مردم بي اصل و ريشه! براي ياري پروردگارتان براي چه در انتظاريد؟ آيا ديني نداريد که شما را گرد آورد و يا غيرتي که شما را به خشم آورد؟[4] .

[صفحه 25]

در اين بخش از سخنان حضرت امير (ع) افزون بر اينکه دين به عنوان وسيله ي وحدت و عامل اتحاد مردمي ذکر شده، به خصوصيات فردي افراد بي تفاوت اشاره شده است که «شما اصل و ريشه نداريد که چنين متفرق و بي تفاوت شده ايد» زيرا کرامت نفس و ريشه دار بودن فرد اقتضا مي کند که او با ايجاد وحدت، به مبارزه با ظلم و ستم بپردازد و اگر اين کرامت نباشد حاصل آن جز جدايي و تفرقه نخواهد بود.

خلاصه ي کلام اينکه وحدت رواني افراد و پاکي درون و اصالت و ريشه داري آنها، موجب ايجاد وحدت اجتماعي- سياسي خواهد شد و براي ايجاد و حفظ وحدت جامعه ي اسلامي بايد به ارتقا و بينش و تطهير نفوس پرداخت.


صفحه 24، 25.








  1. نهج البلاغه، خطبه ي 234.
  2. نهج البلاغه، خطبه ي 7 و 113.
  3. مثنوي، دفتر دوم.
  4. نهج البلاغه، خطبه ي 39.