ضرورت نظارت بر كارگزاران دولت











ضرورت نظارت بر کارگزاران دولت



طبيعي است که کارگزاران مختلف دولتي را با انواع شغلهاي سياسي، اجتماعي در يک کشوري پهناور نمي شود بدون اطّلاعات قويّ و بيدار اداره کرد.

اگر نظارت صحيح بر امور کارگزاران نباشد، انواع کم کاري، رشوه خواري، سوء استفاده هاي مالي دامنگير جامعه خواهد بود.

حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام با توجّه به ضرورت نظارت نيروهاي اطّلاعاتي بر امور کارگزاران در نامه اي به مالک اشتر مي نويسد:

ثُمَّ انْظُرْ فِي أُمُورِ عُمَّالِکَ فَاسْتَعْمِلْهُمُ اخْتِبَاراً، وَلَا تُوَلِّهِمْ مُحَابَاةً وَأَثَرَةً، فَإِنَّهُمَا جِمَاعٌ مِنْ شُعَبِ الْجَوْرِ وَالْخِيَانَةِ.

وَ تَوَخَّ مِنْهُمْ أَهْلَ التَّجْرِبَةِ وَالْحَيَاءِ، مِنْ أَهْلِ الْبُيُوتَاتِ الصَّالِحَةِ، وَالْقَدَمِ فِي الْإِسْلَامِ الْمُتَقَدِّمَةِ، فَإِنَّهُمْ أَکْرَمُ أَخْلَاقاً، وَأَصَحُّ أَعْرَاضاً، وَأَقَلُّ فِي الْمَطَامِعِ إِشْرَاقاً، وَأَبْلَغُ فِي عَوَاقِبِ الْأُمُورِ نَظَراً.

ثُمَّ أَسْبِغْ عَلَيْهِمُ الْأَرْزَاقَ، فَإِنَّ ذلِکَ قُوَّةٌ لَهُمْ عَلَي اسْتِصْلَاحِ أَنْفُسِهِمْ، وَغِنًي لَهُمْ عَنْ تَنَاوُلِ مَا تَحْتَ أَيْدِيهِمْ، وَحُجَّةٌ عَلَيْهِمْ إِنْ خَالَفُوا أَمْرَکَ أَوْ ثَلَمُوا أَمَانَتَکَ

ثُمَّ تَفَقَّدْ أَعْمَالَهُمْ، وَابْعَثِ الْعُيُونَ مِنْ أَهْلِ الصِّدْقِ وَالْوَفَاءِ عَلَيْهِمْ، فَإِنَّ تَعَاهُدَکَ فِي السِّرِّ لِأُمُورِهِمْ حَدْوَةٌ لَهُمْ عَلَي اسْتِعْمَالِ الْأَمَانَةِ، وَالرِّفْقِ بِالرَّعِيَّةِ.

وَتَحَفَّظْ مِنَ الْأَعْوَانِ؛ فَإِنْ أَحَدٌ مِنْهُمْ بَسَطَ يَدَهُ إِلَي خِيَانَةٍ اجْتَمَعَتْ بِهَا عَلَيْهِ عِنْدَکَ أَخْبَارُ عُيُونِکَ، اکْتَفَيْتَ بِذلِکَ شَاهِداً، فَبَسَطْتَ عَلَيْهِ الْعُقُوبَةَ فِي بَدَنِهِ، وَأَخَذْتَهُ بِمَا أَصَابَ مِنْ عَمَلِهِ، ثُمَّ نَصَبْتَهُ بِمَقَامِ الْمَذَلَّةِ، وَوَسَمْتَهُ بِالْخِيَانَةِ، وَقَلَّدْتَهُ عَارَ التُّهْمَةِ.[1] .

«سپس در امور کارمندانت بيانديش، و پس از آزمايش به کارشان بگمار، و باميل شخصي، و بدون مشورت با ديگران آنان را به کارهاي مختلف وادار نکن، زيرا نوعي ستمگري و خيانت است.

کارگزاران دولتي را از ميان مردمي با تجربه و حيا، از خاندانهاي پاکيزه و با تقوي، که در مسلماني سابقه درخشاني دارند انتخاب کن.

زيرا اخلاق آنان گرامي تر، و آبرويشان محفوظ تر، و طمع ورزيشان کمتر، و آينده نگري اشان بيشتر است.

سپس روزي فراوان بر آنان ارزاني دار، که با گرفتن حقوق کافي در اصلاح خود بيشتر مي کوشند، و با بي نيازي، دست به اموال بيت المال نمي زنند، واتمام حجّتي است بر آنان اگر فرمانت را نپذيرند يا در امانت تو خيانت کنند سپس رفتار کارگزاران را بررسي کن

و نيروهاي اطّلاعاتي راستگو، و وفا پيشه برآنان بگمار، که مراقبت و بازرسي پنهاني تو از کار آنان، سبب امانت داري، و مهرباني با رعيّت خواهد بود.

و از همکاران نزديکت سخت مراقبت کن،

و اگر يکي از آنان دست به خيانت زد، و گزارش نيروهاي اطّلاعاتي تو، هم آن خيانت را تأييد کرد، به همين مقدار گواهي قناعت کرده او را با تازيانه کيفر کن، و آنچه از اموال که در اختيار دارد از او باز پس گير، سپس او را خواردار، و خيانتکار بشمار، و طوق بدنامي به گردنش بيافکن».









  1. نامه 53 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف.