توجّه به اجل طبيعي











توجّه به اجل طبيعي



هر انساني دو اجل دارد، اجل طبيعي و اجل اختياري، مي شود با احسان و صله رحم، محدوده زندگي را بيشتر کرد و به عمر طولاني دست يافت، امّا با فرار کردن نمي شود عُمر را زياد و از مرگ گريخت که فرمود:

وَاِنَّ اْلفارَّ لَغيرُ مَزيدٍ في عُمرِهِ

(فرار کننده نمي تواند به عمرش بيافزايد)[1] .

اگر انسان خود مرگ را انتخاب نکند

و تصميم به خودکشي نگيرد

و عوامل ازدياد عمر مطرح نشوند. (مانند: احسان و نيکوکاري، صله رحم و نيکي به پدر و مادر)

و موانع طول عمر پديد نيايد. (مانند: ظلم، خونريزي، زنا، قطع رحم، عاقِ والدين) هر انساني أجل و مرگ طبيعي دارد، که تا آن لحظه خاصّ در أمان است.

پس نبايد از تهديدهاي دشمن، يا فراواني لشگريان خصم ترسيد، يا از نبرد با دشمنان هراس به دل راه داد که اگر وقت و زمان مشخّص اجل فرارسد، خواهيم مُرد و الاّ در برابر انواع حوادث به سلامت خواهيم گذشت.

اين باور ارزشمند مي تواند عامل بازدارنده مناسبي از فرار در جنگ باشد، که امام علي عليه السلام فرمود:

وَکفَي بِاْلأَجَلِ حَارِسَاً

(أجل قطعي براي حفاظت انسان کافي است)[2] .

و براي توضيح اين اصل فرمود:

اَما انِّهُ قَدْيَرْميِ الرَّامي وَ تُخْطِئُ السِّهامُ

(آگاه باشيد گاهي تيرانداز تيرش به خطا مي رود)[3] .

وقتي حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام را به ترور تهديد کردند فرمود:

وَاِنَّ عَلَيَّ مِنَ اللّهِ جُنَّةً حَصِيَنةً، فَاِذا جَاءَ يَوُمِي اِنْفَرَجَتْ عَنّي وَأَسْلَمَتْنِيْ فَحِينَئِذٍ لايَطِيشُ السَّهْمُ وَلايَبْرَأُ اْکَلْمُ

(پروردگارم براي من سپر محکمي قرار داده که مرا از حوادث حفظمي کند، هنگامي که روز مرگ من فرارسد، نه تير خطا مي کند و نه زخم بهبودي مي يابد)[4] .

ما که از غيب خبر نداريم،

و وقت اجل طبيعي را نمي شناسيم،

و نمي دانيم که چه اعمالي جهت ازدياد عمر، انجام داده ايم؟

پس چرا از مرگ بترسيم؟

و در عمليّات هاي گوناگون شرکت نکنيم؟

يا تن به ذلّت و خواري بسپاريم؟

روزي آمديم و روزي خواهيم رفت.

چه بسا رزمندگان خطّ مقدّم که سالم بازگشتند و ديگران که به جنگ نرفتند در بستر آسايش مردند!!









  1. خطبه 7/124 نهج البلاغه معجم المفهرس.
  2. حکمت 306 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف.
  3. خطبه 1/141 نهج البلاغه معجم المفهرس.
  4. خطبه 62 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف.