افشاي توطئه معاويه نسبت به زياد











افشاي توطئه معاويه نسبت به زياد



اطّلاع يافتم که معاويه براي تو نامه اي نوشته تا عقل تو را بلغزاند، و اراده تو را سُست کند، از او بترس که شيطان است، و از پيش رو، و پشت سر، و از راست و چپ به سوي انسان مي آيد تا در حال فراموشي، او را تسليم خود سازد، و شعور و درکش را بربايد.

آري ابوسفيان در زمان عمر بن خطّاب ادّعايي بدون انديشه و با وسوسه شيطان کرد که نه نَسَبي را درست مي کند، و نه کسي با آن سزاوار ارث است.

ادّعا کننده چونان مشتري بيگانه است که در جمع شتران يک گله وارد شده تا از آبشخور آب آنان بنوشد که او را از خود ندانند و از جمع خود دور کنند.

يا چونان ظرفي که بر پالان مرکبي آويزان و پيوسته از اين سو بدان سو لرزان باشد.[1] .

و در يک سخنراني حساب شده به تقويت ايمان و هدفداري جهاد اسلامي مي پردازد و مجاهدان صدر اسلام را به عنوان الگوهاي شايسته مي ستايد زيرا پيوندهاي خويشاوندي براي آنها مانعي ايجاد نمي کرد که فرمود:

وَلَقَدْ کُنّا مَعَ رَسولِ اللّهِ صلي الله عليه وآله وسلم نَقْتُلُ آباءَنَا وَ اَبْناءَنَا وَ اِخْوانَنَا وَ اَعْمَامَنا، مايَزِيدُنا ذلِکَ الاّ ايِماناً وَ تَسْليماً وَ مُضِيَّاً عَلَي اللّقَمِ، وَصَبْراً عَلي مَضَضِ الاَلَمِ، وَجِدّاً في جِهادِ الْعَدُوّ.[2] .

(در رکاب رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم جنگ مي کرديم، با پدران و فرزندان و برادران و عموهاي خويش نبرد مي کرديم، و اين پيکار بر ايمان و تسليم ما مي افزود، و به پيمودن راه دشوار و صبر در برابر تلخي هاي دردها، و تلاش در تداوم جهاد با دشمن، ما را تقويت مي کرد)

پس عامل خويشاوندي در برابر عامل ايمان، و هدفداري در جهاد ناچيز است، ايمان به خدا و آرمان اسلامي مي تواند بر همه عامل ها غلبه کند.

اردوي حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام لحظات حسّاسي را مي گذراند، در جنگ صفّين حوادث تلخ و شيريني به چشم مي خورد.

گاهي پدر در لشگر امام علي عليه السلام و پسر در اردوي معاويه بود،

برادري در لشگر حق و برادر ديگر در سپاه باطل بود،

خويشاوندان يک قبيله، يک فاميل رو در روي هم قرار گرفته بودند که تنها راه مقابله با علاقه هاي خويشاوندي تقويت روح ايمان و هدفداري در جهاد است.









  1. نامه 44 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف،

    وقتي زياد نامه را خواند گفت به پروردگار کعبه سوگند که امام علي عليه السلام به آن چه در دل من مي گذشت گواهي داد تا آن که معاويه او را به همکاري دعوت کرد. «واغل» حيواني است که براي نوشيدن آب هجوم مي آورد امّا از شمار گله نيست و همواره ديگر شتران او را به عقب مي رانند، و «نوط مذبذب» ظرفي است که به مرکب مي آويزند، که هميشه به اين سو و آن سو مي جهد، و در حال حرکت لرزان است.

  2. خطبه 56 معجم المفهرس مؤلّف.