عامل خويشاوندي











عامل خويشاوندي



اگر دشمن از طريق روابط خانوادگي و پيوندهاي خويشاوندي، مي خواهد سربازي را يا مديري را بفريبد، بايد با توضيحات و تبليغات حساب شده، راه اين توطئه را نيز بَست،

که پيوندهاي فاميلي و خانوادگي خللي در ايمان و عقيده انسان ايجاد نکند.

وقتي معاويه به زياد بن أبيه نامه وسوسه آميزي مي نويسد تا با ادّعاي دروغين ابوسفيان، او را بفريبد،[1] .

زيرا در آستانه جنگ صفيّن معاويه مي خواهد به بهانه، برادري و فاميلي، زياد را به فرار تشويق کند،

و چون زياد هم از نظر رواني سرخورده بود که چرا پدر قانوني ندارد، وسوسه هاي معاويه سرانجام در او کارگر شد و به شام گريخت که امام علي عليه السلام در نامه اي جداگانه هشدارهاي لازم را به او داد.

پس عامل خويشاوندي يا ادّعاي دروغين خويشاوندي را بايد با توضيحات لازم، و هشدارهاي به مورد از مقدّمه فرار کنار زد،

يا با تقويت روح ايمان و هدفداري در جهاد با آن مقابله نمود.

حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام با نوشتن نامه اي به زياد، به دروغين بودن ادّعاي ابوسفيان مي پردازد که:

وَقَدْ عَرَفْتُ أَنَّ مُعَاوِيَةَ کَتَبَ إِلَيْکَ يَسْتَزِلُّ لُبَّکَ، وَيَسْتَفِلُّ غَرْبَکَ، فَاحْذَرْهُ، فَإِنَّمَا هُوَ الشَّيْطَانُ:

يَأْتِي الْمَرْءَ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ، وَعَنْ يَمِينِهِ وَعَنْ شِمَالِهِ، لِيَقْتَحِمَ غَفْلَتَهُ، وَيَسْتَلِبَ غِرَّتَهُ.

وَقَدْ کَانَ مِنْ أَبِي سُفْيَانَ فِي زَمَنِ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ فَلْتَةٌ مِنْ حَدِيثِ النَّفْسِ، وَنَزْغَةٌ مِنْ نَزَغَاتِ الشَّيْطَانِ:

لَايَثْبُتُ بِهَا نَسَبٌ، وَلَا يُسْتَحَقُّ بِهَا إِرْثٌ، وَالْمُتَعَلِّقُ بِهَا کَالْوَاغِلِ الْمُدَفَّعِ، وَالنَّوْطِ الْمُذَبْذَبِ.









  1. زيرا پس از تولّد زياد، چهره شناسان جاهلي نتوانستند ميان مدّعيان پدري زياد اصلاح کنند که او را زياد بن ابيه «زياد پسر پدرش» ناميدند و او از اينکه پدر قانوني و رسمي نداشت رنج مي برد، تا آنکه در زمان خليفه دوّم، ابوسفيان پدر معاويه ادّعا کرد که زياد فرزند اوست، زيرا با مادرش روابط زناشوئي داشته است.