ضرورت خودسازي رهبران و مديران











ضرورت خودسازي رهبران و مديران



کسي که خود را رهبر مردم ساخته، بايد پيش از آن که به تعليم ديگران پردازد، خود را بسازد، و پيش از آن که به گفتار تربيت کند، با کردار تعليم دهد، زيرا آن کس که خود را تعليم دهد و ادب کند سزاوارتر به تعظيم است از آن که ديگري را تعليم دهد و ادب آموزد.»[1] .

امّا اگر کارگزاران، و مديران مشاغل گوناگون جامعه دچار آفت زدگي شوند، به انحراف کشانده شده و از اهداف تکاملي دور بمانند سلامت فرد و جامعه را به خطر انداخته و انواع انحرافات و بيماريهاي اخلاقي دامنگير جامعه خواهد شد.

آنگاه نه جامعه سالمي وجود خواهد داشت و نه مديران سالمي به کار و تلاش روي خواهند آورد.

امام علي عليه السلام نسبت به آفت زدگي جامعه و ره آورد شوم آن با تأسّف در خطبه 216 فرمود:

وَإِذَا غَلَبَتِ الرَّعِيَّةُ والِيَها، أَوْ أَجْحَفَ الْوَالِي بِرَعِيَّتِهِ، اخْتَلَفَتْ هُنَالِکَ الْکَلِمَةُ، وَظَهَرَتْ مَعَالِمُ الْجَوْرِ، وَکَثُرَ الْإِدْغَالُ فِي الدِّينِ، وَتُرِکَتْ مَحَاجُّ السُّنَنِ، فَعُمِلَ بِالْهَوَي، وَعُطِّلَتِ الْأَحْکَامُ، وَکَثُرَتْ عِلَلُ النُّفُوسِ، فَلَا يُسْتَوْحَشُ لِعَظِيمِ حَقٍّ عُطِّلَ، وَلَا لِعَظِيمِ بَاطِلٍ فُعِلَ! فَهُنَالِکَ تَذِلُّ الْأَبْرَارُ، وَتَعِزُّ الْأَشْرَارُ، وَتَعْظُمُ تَبِعَاتُ اللَّهِ سُبْحَانَهُ عِنْدَ الْعِبَادِ.

فَعَلَيْکُمْ بِالتَّنَاصُحِ فِي ذلِکَ، وَحُسْنِ التَّعَاوُنِ عَلَيْهِ.

«امّا اگر مردم بر حکومت چيره شوند، يا زمامدار بر رعيّت ستم کند، وحدت کلمه از بين مي رود، نشانه هاي ستم آشکار، و نيرنگ بازي در دين فراوان مي گردد، و راه گسترده سنّت پيامبر صلي الله عليه وآله متروک، هواپرستي فراوان، احکام دين تعطيل، و بيماريهاي دل فراوان گردد، مردم از اينکه حقّ بزرگي فراموش مي شود، يا باطل خطرناکي در جامعه رواج مي يابد، احساس نگراني نمي کنند، پس در آن زمان نيکان خوار، و بدان قدرتمند مي شوند، و کيفر الهي بر بندگان بزرگ و دردناک خواهد بود.

پس بر شماست که يکديگر را نصيحت کنيد، و نيکو همکاري نماييد.»[2] .

بنابراين براي داشتن جامعه سالم بشري بايد مديران و کارگزاران سالمي شناسائي کرد و به کار گرفت.

و اين مهم در اختيار مجموعه اي به نام «گزينش و کارشناسي نيروهاي اطّلاعاتي» است.

تا انسان هاي وارسته و خودساخته اي به ارزيابي مديران و شناخت کارگزاران متعهّد و متخصّص بپردازند، و متناسب با جايگاه والاي انواع مديريّت هاي اجتماعي، انسان هاي کاردان و لايقي را بيابند، شناسائي کنند و بکارگيرند.

در نتيجه، داشتن «جامعه اي سالم»، به ارزيابي هسته هاي «گزينش و کارشناسي نيروهاي اطّلاعاتي» وابسته است که مسئوليت سنگين و پرخاطره اين دسته از انسان هاي شريف را به اثبات مي رساند.

امام علي عليه السلام نسبت به شناسائي و جذب نيروهاي پاک و صالح براي مديريّت هاي جامعه اسلامي به مالک اشتر دستور مي دهد که:

ثُمَّ الْصَقْ بِذَوِي الْمُرُوءَاتِ وَالْأَحْسَابِ، وَأَهْلِ الْبُيُوتَاتِ الصَّالِحَةِ، وَالسَّوَابِقِ الْحَسَنَةِ؛ ثُمَّ أَهْلِ النَّجْدَةِ وَالشَّجَاعَةِ، وَالسَّخَاءِ وَالسَّمَاحَةِ؛ فَإِنَّهُمْ جِمَاعٌ مِنَ الْکَرَمِ، وَشُعَبٌ مِنَ الْعُرْفِ.

ثُمَّ تَفَقَّدْ مِنْ أُمُورِهِمْ مَا يَتَفَقَّدُ الْوَالِدَانِ مِنْ وَلَدِهِمَا،

وَلَا يَتَفَاقَمَنَّ فِي نَفْسِکَ شَيْ ءٌ قَوَّيْتَهُمْ بِهِ، وَلَا تَحْقِرَنَّ لُطْفاً تَعَاهَدْتَهُمْ بِهِ وَإِنْ قَلَّ؛

فَإِنَّهُ دَاعِيَةٌ لَهُمْ إِلَي بَذْلِ النَّصِيحَةِ لَکَ، وَحُسْنِ الظَّنِّ بِکَ.

وَلَا تَدَعْ تَفَقُّدَ لَطِيفِ أُمُورِهِمُ اتِّکَالاً عَلَي جَسِيمِهَا، فَإِنَّ لِلْيَسِيرِ مِنْ لُطْفِکَ مَوْضِعاً يَنْتَفِعُونَ بِهِ، وَلِلْجَسِيمِ مَوْقِعاً لَا يَسْتَغْنُونَ عَنْهُ.

«سپس در نظاميان با خانواده هاي ريشه دار، داراي شخصيّت حساب شده، خانداني پارسا، داراي سوابقي نيکو و درخشان، که دلاور و سلحشور و بخشنده و بلند نظرند، روابط نزديک بر قرار کن،

آنان همه بزرگواري را در خود جمع کرده، و نيکي ها را در خود گرد آورده اند،

پس در کارهاي آنان بگونه اي بينديش که پدري مهربان درباره فرزندش مي انديشد، و مبادا آن چه را که آنان را نيرومند مي کند در ديده ات بزرگ جلوه کند، و نيکوکاري تو نسبت به آنان هر چند اندک باشد را خوار مپندار،

زيرا نيکي آنان را به خيرخواهي تو خواند، و گمانشان را نسبت به تو نيکو گرداند، و رسيدگي به امور کوچک آنان را به اعتماد رسيدگي به کارهاي بزرگشان وامگذار، زيرا نيکي اندک تو را جايگاهي است که از آن سود مي برند، و نيکي هاي بزرگ تو را جايي است که از آن بي نياز نيستند.»[3] .

يعني آينده روشن، و سرنوشت تکاملي يک جامعه در حال رشد و کمال به تلاش و کوشش مداوم هسته هاي «گزينش و کارشناسي نيروهاي اطّلاعاتي» ارتباط خواهد داشت.

تا انسان هاي لايق براي مسئوليّت هاي گوناگون انتخاب گردند و مديران متعهّد و متخصّص متناسب با جايگاه والاي انواع مديريّت ها کشف و شناسائي شوند.

و کار بدست کاردان لايق قرار گيرد.

و مديران سالم با کار و تلاش مداوم، جامعه اي سالم را بازسازي کنند، و آينده را رنگ حقيقت زنند.









  1. حکمت 73 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف، اسناد و مدارک اين خطبه به شرح زير است:

    1- کتاب مستطرف ج 1 ص 20: ابشيهي (متوفاي 850 ه)

    2- منهاج البراعة ج 3 ص 281: ابن راوندي (متوفاي 573 ه)

    3- اصول کافي ج 1 ص 335: کليني (متوفاي 328 ه)

    4- اعلام الدين ص92: ديلمي (متوفاي قرن8ه)

    5- بحارالانوار ج2 ص56 ب11 ح33: مجلسي (متوفاي 1110ه)

    6- ربيع الابرار ج4 ص21 ح38: زمخشري معتزلي (متوفاي 538ه).

  2. خطبه 216 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف، مدارک گذشته.
  3. نامه 52 / 53 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف.