نكوهش كوفيان











نکوهش کوفيان



حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام با اطّلاع دقيقي که از روانشناسي حاکم بر کوفيان در اختيار داشت، خطاب به آنان فرمود:

أَيُّهَا النَّاسُ، الُْمجْتَمِعَةُ أَبْدانُهُمْ، الُْمخْتَلِفَةُ أَهْوَاؤهُمْ، کَلامُکُم يُوهِي الصُّمَّ الصِّلابِ، وَ فِعْلُکُمْ يُطْمِعُ فِيکُمُ الأَعْدَاءِ!

تَقُولونَ في المجالِسِ: کَيْتَ وَ کَيْتَ، فَإذَا جَاءَ الْقِتَالُ قُلْتُمْ: حِيدِي حَياد!

مَا عَزَّتْ دَعْوَةُ مَنْ دَعَاکُمْ، وَلا اسْتَرَاحَ قَلْبُ مَنْ قَاسَکُمْ، أعاليلُ بِأَضالِيلَ، وَسَأَلُْتمُوني التَّطْوِيلَ، دِفَاعَ ذِي الدَّيْنِ المطولِ.

لا يَمْنَعُ الضَّيْمَ الذَّلِيلُ! وَلا يُدْرِکُ الْحَقُّ إلاّ بِالْجِدِّ! أَيَّ دار بَعْدَ دَارِ کُمْ تَمْنَعُونَ، وَمَعَ أَيِّ إمَامٍ بَعْدِي تُقَاتِلُونَ؟

الْمَغْرُورُ وَاللّهِ من غَرَرْتُمُوهُ، وَمَنْ فَازَ بِکُمْ فَقَدْ فَازَ - واللّهِ - بِالسَّهْمِ الأَخْيَبِ، و من رَمَي بِکُمْ فَقَدْ رَمَي بِأفْوَقَ نَاصِلٍ.

أَصْبَحْتُ وَاللّهِ لا أُصَدِّقُ قولکُمْ، وَ لا أَطْمَعُ فِي نَصْرِکُمْ، وَ لا أُوعِدُ الْعَدُوَّ بِکُمْ. مَا بَالُکُمْ؟ مَا دواؤکُمْ؟ مَا طِبُّکُمْ؟ الْقَوْمُ رِجَالٌ أَمْثَالُکُمْ. أَقَوْلاً بِغَيْرِ عِلْمٍ! وَ غَفْلَةً من غَيْرِ وَرَعٍ! وَ طَمَعاً في غَيْرِ حَقٍّ!؟[1] .

(اي مردمي که بدن هاي تان جمع و افکار و خواسته هاي شما پراکنده است!

سخنان شما سنگهاي سخت را درهم مي شکند، ولي اعمال سست شما دشمنانتان را به طمع مي اندازد

در جلسات خصوصي ادّعاها داريد، اما به هنگام جنگ مي گوئيد اي جنگ! از ما دور شو!

آنکس که شما را بخواند فرياد او به جائي نمي رسد، و کسي که شما را رها کند قلب او از آزار شما در أمان نخواهد بود.

به عذرهاي گمراه کننده اي متشبث مي شويد همچون بدهکاري که (با عذرهاي نابجا) از اداء دين خود سرباز مي زند (بدانيد) افراد ضعيف و ناتوان هرگز نمي توانند ظلم را از خود دورکنند، و حق جز با تلاش و کوشش به دست نمي آيد.

شما که از خانه خود دفاع نمي کنيد چگونه مي توانيد از خانه ديگران دفاع کنيد؟ و با کدام پيشوا و امام پس از من، به مبارزه خواهيد رفت؟ به خدا سوگند فريب خورده واقعي آن کس است که به گفتار شما مغرور شود! و اگر پيروزي به وسيله شما به دست آيد پيروزي بي اثري است همانندکسي که در قرعه، برگ نابرنده اي نصيب او شود! و کسي که بخواهدبه وسيله شما تيراندازي کند همچون کسي است که با تيرهاي بي پيکان تيرانداخته است! سوگند به خدا! به آنجا رسيده ام که گفتارتان را تصديق نمي کنم و به ياري شما اميد ندارم و دشمنان را به وسيله شما تهديد نمي کنم! چه دردي داريد؟ دواي شما چيست؟ طب شما کدام است؟ آنها هم مرداني همچون شما هستند! (چرا آنها اين همه پايدارند و شمااين قدر سست؟!) آيا سزاوار است بگوئيد و عمل نکنيد؟ وفراموشکاري، بدون ورع داشته باشيد (يعني رها کردن چيزي نه بخاطرزهد) و اميد در غير حق بورزيد؟)









  1. خطبه 29 نهج البلاغه معجم المفهرس.