اطّلاع از برخوردهاي منافقانه ابوموسي اشعري در كوفه











اطّلاع از برخوردهاي منافقانه ابوموسي اشعري در کوفه



امام علي عليه السلام به وسيله نيروهاي اطّلاعاتي و چشم هاي بازي که در کوفه داشت، از تمام تحوّلات سياسي و امور جاري کوفه با خبر بود و از مخالفت ها و حرکت هاي منافقانه «ابوموسي اشعري» آگاهي داشت که در آستانه جنگ جمل براي خاتمه دادن به حرکات موذيانه فرماندار کوفه خطاب به او چنين نوشت:

مِنْ عَبْدِ اللَّهِ عَلِيٍّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ إِلَي عَبْدِ اللَّهِ بْنِ قَيْسٍ. أَمَّا بَعْدُ، فَقَدْ بَلَغَنِي عَنْکَ قَوْلٌ هُوَ لَکَ وَعَلَيْکَ، فَإِذَا قَدِمَ رَسُولِي عَلَيْکَ فَارْفَعْ ذَيْلَکَ، وَاشْدُدْ مِئْزَرَکَ، وَاخْرُجْ مِنْ جُحْرِکَ وَانْدُبْ مَنْ مَعَکَ.

فَإِنْ حَقَّقْتَ فَانْفُذْ، وَإِنْ تَفَشَّلْتَ فَابْعُدْ! وَايْمُ اللَّهِ لَتُؤْتَيَنَّ مِنْ حَيْثُ أَنْتَ، وَلَا تُتْرَکَ حَتَّي يُخْلَطَ زُبْدُکَ بُخَاثِرِکَ، وَذَائِبُکَ بِجَامِدِکَ، وَحَتَّي تُعْجَلَ عَنْ قِعْدَتِکَ، وَتَحْذَرَ مِنْ أَمَامِکَ کَحَذَرِکَ مِنْ خَلْفِکَ، وَمَا هِيَ بِالْهُوَيْنَي الَّتِي تَرْجُو، وَلکِنَّهَا الدَّاهِيَةُ الْکُبْرَي، يُرْکَبُ جَمَلُهَا، وَيُذَلَّلُ صَعْبُهَا، وَيُسَهَّلُ جَبَلُهَا. فَاعْقِلْ عَقْلَکَ، وَامْلِکْ أَمْرَکَ، وَخُذْ نَصِيبَکَ وَحَظَّکَ.

فَإِنْ کَرِهْتَ فَتَنَحَّ إِلَي غَيْرِ رَحْبٍ وَلَا فِي نَجَاةٍ، فَبِالْحَرِيِّ لَتُکْفَيَنَّ وَأَنْتَ نَائِمٌ، حَتَّي لَا يُقَالَ: أَيْنَ فُلَانٌ؟

وَاللَّهِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مَعَ مُحِقٍّ، وَمَا أُبَالِي مَا صَنَعَ الْمُلْحِدُونَ، وَالسَّلَامُ.[1] .

از بنده خدا علي اميرمؤمنان به عبداللّه بن قيس (ابوموسي اشعري)

پس از ستايش پروردگار و درود! سخني از تو بمن رسيد که هم به سود،و هم به زيان تو است، چون فرستاده من پيش تو آيد، دامن همّت کمرزن، کمرت را براي جنگ محکم ببند، و از سوراخ خود بيرون آي، ومردم را براي جنگ بسيج کن، اگر حق را در من ديدي بپذير، و اگر دودل ماندي کناره گير.

به خدا سوگند هرجا که باشي تو را بياورند و به حال خويش رها نکنند، تا گوشت و استخوان و تر و خشکت درهم ريزد، ودر کنار زدنت از حکومت شتاب کنند، چنانکه از پيش روي خود همانگونه بترسي که از پشت سرت هراسناکي حوادث جاري کشور آنچنان آسان نيست که تو فکر مي کني، بلکه حادثه بسيار بزرگي است که بايد بر مرکبش سوار شد، و سختي هاي آن را هموار کرد، و پيمودن راه هاي سخت و کوهستاني آن را آسان نمود.

پس فکرت را بکارگير، و مالک کار خويش باش، و سهم و بهره ات رابردار، اگر همراهي با ما را خوش نداري کناره گير، بي آنکه مورد ستايش قرار گيري يا رستگار شوي، که سزاوار است تو در خواب باشي و ديگران مسئوليّت هاي تو را برآورند، و از تو نپرسند

که کجا هستي؟ وبکجا رفته اي؟

به خدا سوگند! اين راه حق است و به دست مرد حق انجام مي گيرد، و باکي ندارم که خدانشناسان چه مي کنند؟ با درود.









  1. نامه 63 نهج البلاغه معجم المفهرس.