ضرورت حفظ اسرار نظامي











ضرورت حفظ اسرار نظامي



يکي ديگر از وظائف سنگين و مهم امت اسلامي و نيروهاي مسلّح در امّت اسلامي، حفظ اسرار نظامي کشور اسلامي است.

اگر دشمن از قدرت نظامي ما با خبر باشد.

و شيوه هاي دفاعي يا تهاجمي ما را بداند.

و از چگونگي ابزار جنگي ما با خبر باشد.

به آساني مي تواند با ما مقابله کند و راه پيروزي را بر امّت اسلامي ببندد و در مقابل انواع تهاجمات خود را سامان دهد.

از اين رو يکي از وظائف مهم مردم و نيروهاي مسلّح، حفظ اسرار نظامي است که با بود و نبود نظام اسلامي برابر است.

چون اين مسئله يکي از مسائل مهمّ نيروهاي مسلّح و نظام اسلامي است حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام خطاب به فرماندهان نظامي در نامه 50 مي نويسد:

مِنْ عَبْدِ اللَّهِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ إِلَي أَصْحَابَ الْمَسَالِحِ:

أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ حَقّاً عَلَي الْوَالِي أَلَّا يُغَيِّرَهُ عَلَي رَعِيَّتِهِ فَضْلٌ نَالَهُ، وَلَا طَوْلٌ خُصَّ بِهِ، وَأَنْ يَزِيدَهُ مَا قَسَمَ اللَّهُ لَهُ مِنْ نِعَمِهِ دُنُوّاً مِنْ عِبَادِهِ؛ وَعَطْفاً عَلَي إِخْوَانِهِ.

أَلَا وَإِنَّ لَکُمْ عِنْدِي أَلَّا أَحْتَجِزَ دُونَکُمْ سِرّاً إِلَّا فِي حَرْبٍ، وَلَا أَطْوِيَ دُونَکُمْ أَمْراً إِلَّا فِي حُکْمٍ، وَلَا أُؤَخِّرَ لَکُمْ حَقّاً عَنْ مَحَلِّهِ، وَلَا أَقِفُ بِهِ دُونَ مَقْطَعِهِ، وَأَنْ تَکُونُوا عِنْدِي فِي الْحَقِّ سَوَاءً.

فَإِذَا فَعَلْتُ ذلِکَ وَجَبَتْ لِلَّهِ عَلَيْکُمُ النِّعْمَةُ، وَلِي عَلَيْکُمُ الطَّاعَةُ؛

وَأَلَّا تَنْکُصُوا عَنْ دَعْوَةٍ، وَلَا تُفَرِّطُوا فِي صَلَاحٍ، وَأَنْ تَخُوضُوا الْغَمَرَاتِ إِلَي الْحَقِّ، فَإِنْ أَنْتُمْ لَمْ تَسْتَقِيمُوا لِي عَلَي ذلِکَ لَمْ يَکُنْ أَحَدٌ أَهْوَنَ عَلَيَّ مِمَّنْ اعْوَجَّ مِنْکُمْ، ثُمَّ أُعْظِمُ لَهُ الْعُقُوبَةَ، وَلَا يَجِدُ عِنْدِي فِيهَا رُخْصَةً.

فَخُذُوا هذَا مِنْ أُمَرَائِکُمْ، وَأَعْطُوهُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ مَا يُصْلِحُ اللَّهُ بِهِ أَمْرَکُمْ، وَالسَّلَامُ.

«از بنده خدا، علي بن ابيطالب، اميرمؤمنان به نيروهاي مسلّح و مرز داران کشور

پس از ياد خدا و درود! همانا بر زمامدار واجب است که اگر اموالي به دست آورد، يا نعمتي مخصوص او شد، دچار دگرگوني نشود، و با آن اموال و نعمتها، بيشتر به بندگان خدا نزديک، و به برادرانش مهرباني روا دارد.

آگاه باشيد! حق شما بر من آن است که جز اسرار جنگي هيچ رازي را از شما پنهان ندارم، و کاري را جز حکم شرع، بدون مشورت با شما انجام ندهم، و در پرداخت حق شما کوتاهي نکرده، و در وقت تعيين شده آن بپردازم، و با همه شما بگونه اي مساوي رفتار کنم.

پس وقتي من مسؤوليّت هاي ياد شده را انجام دهم، بر خداست که نعمتهاي خود را بر شما ارزاني دارد، و اطاعت من بر شما لازم است، و نبايد از فرمان من سرپيچي کنيد، و در انجام آن چه صلاح است سُستي ورزيد، و در سختيها براي رسيدن به حق تلاش کنيد، حال اگر شما پايداري نکنيد، خوارترين افراد نزد من انسان کج رفتار است، که او را به سختي کيفر خواهم داد، و هيچ راه فراري نخواهد داشت، پس دستورالعمل هاي ضروري را از فرماندهانتان دريافت داشته، و از فرماندهان خود در آن چه که خدا امور شما را اصلاح مي کند، اطاعت کنيد، با درود.»[1] .









  1. نامه 50 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف، برخي از اسناد و مدارک اين نامه به شرح زير است:

    1- کتاب صفين ص 107: نصر بن مزاحم (متوفاي 202 ه)

    2- کتاب أمالي ج1 ص217 م8: شيخ طوسي (متوفاي 460 ه)

    3- کتاب أمالي: شيخ مفيد (متوفاي 413 ه)

    4- منهاج البراعة ج 3 ص 158: ابن راوندي (متوفاي 573 ه)

    5- بحار الانوارج 72 ص 354: مجلسي (متوفاي 1110 ه)

    6- بحارالانوار ج33 ص469 و75 و589: مجلسي (متوفاي 1110 ه)

    7- تحف العقول ص180: ابن شعبه حراني (متوفاي 380ه).