انقلاب هاي معاصر و آفت ها











انقلاب هاي معاصر و آفت ها



و در انقلاب الجزاير، رشد آفت ها، رهبران نهضت را دچار تفرقه و اخلاف کرد که پس از دادن هزاران کشته بازهم وابسته بمانند

و انقلاب فلسطين را آفت ها از پاي در آورد که با صهيونيست هاي جلاّد سازش کنند.

و زحمات فراوان جمال عبدالنّاصر در مصر را آفت ها بر باد دادند که انور سادات پا بر روي کشته هاي فراوان مصر بگذارد و در کمپ ديويد، دست در دست اسحق رابين و موشه دايان بگذارد و سازش کند، و افتخار و صلابت و اصالت اعراب را در هم بشکند،

او در آغاز حرکات انقلابي عبدالنّاصر از مشاوران و معاونين او بود.

و در انقلاب ايران ديديم که:

برخي از ياران و طرفداران انقلاب اسلامي، به روشنفکران خائن روي کرده و در احمد آباد بر روي قبر مصدّق اجتماع کنند که امام خميني قدس سره به آنها هشدار داد و فرمود:

(باز هم مي روند روي قبر آن مرد و توطئه مي کنند، نکنيد کاري که من بگويم آن شخص چه سيلي ها به اسلام زد.)

مصدّق از ياران آيةاللَّه کاشاني بود که سرانجام به نهضت خيانت کرد.

آقاي لاهوتي که از زندان آزاد شد، امام خميني قدس سره در يکي از برنامه هاي تلويزيوني ايشان را معرّفي کرده فرمود:

(اين آقاي لاهوتي پايش را در زندان ارّه کردند)

و مردم به ايشان علاقمند شدند، امّا به زودي دچار آفت شد و بر ضد امام و انقلاب موضع گيري کرد.

امام از سپاه پاسداران تشکّر مي کرد.

امّا لاهوتي در يک سخنراني تهران گفت:

سپاه همان گارد جاويدان است.

امام علي عليه السلام فرمود:

انقلاب اسلامي را بايد به ديگر کشورهاي جهان صادر کنيم.

امّا لاهوتي مي گفت:

مگر انقلاب يک بُغچه لباس است که آن را صادر کنيم؟

و سرانجام فرزندان او که داماد يکي از شخصيّت هاي مهم کشور بودند، روزها به شکار بسيجيان مي رفتند و در جنگ مسلّحانه درون شهري دستگير و هر دو اعدام شدند و لاهوتي نيز از آن غصّه مضاعف دوام نياورد و مُرد.

چه کسي باور مي کرد مرجع تقليدي با عوامل خود به جان مردم افتاده و قتل و غارت را امضاء کند؟

چه کسي باور مي کرد، قائم مقام رهبري اسناد و اسرار مهم نظامي کشور را در اختيار آمريکا و عوامل آمريکا بگذارد؟ و از باند و گروهي حمايت کند که 84 نفر را ترور کردند.

و در ادامه نهضت ديديم که دو نفر از مراجع صاحب رساله عمليّه براي ارتباط با آمريکا بر ضد مواضع فکري امام خميني قدس سره اطّلاعيّه اي صادر کنند.

و چه کسي فکر مي کرد که يک روحاني با پذيرش ده ها مسئوليت مانند:

وزارت کشور، نمايندگي مجلس، نمايندگي امام در سپاه، در جهاد سرانجام پس از استيضاح در مجلس، امتياز روزنامه اي گرفته، بر ضدّ رزش هاي انقلاب و اسلام مقاله بنويسد، نظر بدهد

و در پايان انحرافات فکري خود، از آمريکا و اسرائيل دفاع کند و رهبر و کشور خودش را زير سئوال ببرد؟

اگر کسي تاريخ بيست ساله انقلاب اسلامي را مطالعه کند.

انواع ريزش ها، سقوطها، دگرگوني ها، مسخ شدن ها را خواهد يافت که «آفت زدگي» عامل اصلي آن بود و هم چنان ادامه خواهد داشت.

هرکس در تداوم نهضت يا مراحل آغازين به خود «محوري» و «هواپرستي» روي آورد سقوط کرد،

هواپرستي يکي از آفات در هم شکننده است که به سادگي قابل درمان نخواهد بود.

با توجّه به بحث «آفت شناسي» در انقلاب، بسيار حياتي و ضروري است که گروهي از فرهيختگان، انقلابيّون دلسوز، مجاهدان خود ساخته، پرهيزکاران مقاوم با نام «هسته هاي گزينش و کارشناسي نيروهاي اطّلاعاتي»، آفت ها و آفت زدگان را دقيقاً شناسائي کرده از پُست هاي کليدي کشور کنار زنند و بدون هرگونه شعازدگي حزب گرائي، وابستگي جناحي، هرکجا آفت زده اي را يافتند معرّفي و پاکسازي کنند تا انقلاب اسلامي با سلامت و اصالت تداوم يافته و مردم انقلابي ما بتوانند راه امام و شهيدان را پاسدار باشند.