افضل الكُتّاب











افضل الکُتّاب



ثُمَّ انْظُرْ فِي حَالِ کُتَّابِکَ، فَوَلِّ عَلَي أُمُورِکَ خَيْرَهُمْ، وَاخْصُصْ رَسَائِلَکَ الَّتِي تُدْخِلُ فِيهَا مَکَائِدَکَ وَأَسْرَارَکَ بِأَجْمَعِهِمْ لِوُجُوهِ صَالِحِ الْأَخْلَاقِ مِمَّنْ لَا تُبْطِرُهُ الْکَرَامَةُ، فَيَجْتَرِئَ بِهَا عَلَيْکَ فِي خِلَافٍ لَکَ بِحَضْرَةِ مَلَأٍ وَلَا تَقْصُرُ بِهِ الْغَفْلَةُ عَنْ إِيرَادِ مُکَاتَبَاتِ عُمَّالِکَ عَلَيْکَ،

وَإِصْدَارِ جَوَابَاتِهَا عَلَي الصَّوَابِ عَنْکَ، فِيَما يَأْخُذُ لَکَ وَيُعْطِي مِنْکَ، وَلَا يُضْعِفُ عَقْداً اعْتَقَدَهُ لَکَ، وَلَا يَعْجِزُ عَنْ إِطْلَاقِ مَا عُقِدَ عَلَيْکَ، وَلَا يَجْهَلُ مَبْلَغَ قَدْرِ نَفْسِهِ فِي الْأُمُورِ، فَإِنَّ الْجَاهِلَ بِقَدْرِ نَفْسِهِ يَکُونُ بِقَدْرِ غَيْرِهِ أَجْهَلَ.

ثُمَّ لَا يَکُنِ اخْتِيَارُکَ إِيَّاهُمْ عَلَي فِرَاسَتِکَ وَاسْتِنَامَتِکَ وَحُسْنِ الظَّنِّ مِنْکَ، فَإِنَّ الرِّجَالَ يَتَعَرَّضُونَ لِفِرَاسَاتِ الْوُلَاةِ بِتَصَنُّعِهِمْ وَحُسْنِ خِدْمَتِهِمْ، وَلَيْسَ وَرَاءَ ذلِکَ مِنَ النَّصِيحَةِ وَالْأَمَانَةِ شَيْ ءٌ.

وَلکِنِ اخْتَبِرْهُمْ بِمَا وُلُّوا لِلصَّالِحِينَ قَبْلَکَ، فَاعْمِدْ لِأَحْسَنِهِمْ کَانَ فِي الْعَامَّةِ أَثَراً، وَأَعْرَفِهِمْ بِالْأَمَانَةِ وَجْهاً، فَإِنَّ ذلِکَ دَلِيلٌ عَلَي نَصِيحَتِکَ لِلَّهِ وَلِمَنْ وُلِّيتَ أَمْرَهُ. وَاجْعَلْ لِرَأْسِ کُلِّ أَمْرٍ مِنْ أُمُورِکَ رَأْساً مِنْهُمْ، لَا يَقْهَرُهُ کَبِيرُهَا، وَلَا يَتَشَتَّتُ عَلَيْهِ کَثِيرُهَا، وَمَهْمَا کَانَ فِي کُتَّابِکَ مِنْ عَيْبٍ فَتَغَابَيْتَ عَنْهُ أُلْزِمْتَهُ.

ترجمه: سيماي نويسندگان و منشيان

سپس در امور نويسندگان و منشيان به درستي بينديش، و کارهايت را به بهترين آنان واگذار، و نامه هاي محرمانه، که دربردارنده سياست ها واسرار تو است، از ميان نويسندگان به کسي اختصاص ده که صالح تر از ديگران باشد، کسي که گرامي داشتن او را به سرکشي و تجاوز نکشاند تا در حضور ديگران با تو مخالفت کند،و در رساندن نامه کارگزارانت به تو،

يا رساندن پاسخ هاي تو به آنان کوتاهي نکند، و در آن چه براي تو مي ستاند يا از طرف تو به آنان تحويل مي دهد، فراموشکار نباشد. و در تنظيم هيچ قراردادي سُستي نورزد، و در بر هم زدن قراردادي که به زيان توست کوتاهي نکند، و منزلت و قدر خويش را بشناسد، همانا آن که از شناخت قدر خويش عاجز باشد، در شناخت قدر ديگران جاهل تر است. مبادا در گزينش نويسندگان و منشيان، بر تيزهوشي و اطمينان شخصي و خوش باوري خود تکيه نمايي، زيرا افراد زيرک با ظاهرسازي و خوش خدمتي، نظر زمامداران را به خود جلب مي نمايند، که در پس اين ظاهرسازي ها، نه خيرخواهي وجود دارد، و نه از امانت داري نشاني يافت مي شود. لکن آنها را با خدماتي که براي زمامداران شايسته و پيشين انجام داده اند بيازماي، به کاتبان و نويسندگاني اعتماد داشته باش که در ميان مردم آثاري نيکو گذاشته، و به امانتداري ازهمه مشهورترند، که چنين انتخاب درستي نشان دهنده خيرخواهي تو براي خدا، و مردمي است که حاکم آناني. براي هريک از کارهايت سرپرستي برگزين که بزرگي کار بر او چيرگي نيابد، و فراواني کار او را درمانده نسازد، و بدان که هرگاه در کار نويسندگان و منشيان تو کمبودي وجود داشته باشد که تو بي خبر باشي خطرات آن دامنگير تو خواهد بود.