چگونه مي توان وحدت و وفاق ملي را در جامعه ايجاد كرد؟















چگونه مي توان وحدت و وفاق ملي را در جامعه ايجاد کرد؟



عوامل انسجام دهنده در جامعه، از نظر امام علي (ع) عبارتند از:

1- مکتب

آيا ديني نداريد که شما را گرد آورد؟[1] .

2- اطاعت از رهبري

امام علي (ع) يکي از عوامل موثر در پيروزي و دفاع را وفاق و اتحاد و پيروزي از رهبري مي دانستند و در اين مورد در نکوهش کوفيان در جنگ با لشکريان معاويه مي فرمايند: اي مردم دست از افکار پراکنده و نظرات فاسد برداريد و

[صفحه 10]

دست از پيروي هوس هاي سرکش برداريد و از گرد پيشواي خود پراکنده نشويد که سرانجام خويشتن را مذمت خواهيد کرد... به جان خودم سوگند حوادث دردناکي در پيش است که مومن در شعله هايش هلاک مي شود اما غير مسلمان از آن سالم مي ماند.[2] .

يکي از عوامل موثر در انسجام و وحدت جامعه پيروي از رهبر است. امام علي (ع) در اهميت نقش رهبر در وحدت گروه ها مي فرمايند، موقعيت زمامدار همچون ريسمان است که مهره ها را در نظام مي کشد و آنها را جمع کرده و ارتباز مي بخشد. اگر ريسمان از هم بگسلد، مهره ها پراکنده مي شوند.[3] در جايي ديگر مي فرمايند، از گرد من پراکنده مي شويد و راه تشتت و تفرقه را پيش مي گيريد. فرمان مرا اطاعت نمي کنيد؟[4] .

3- عواطف و احساسات

شما را به ياري با برادرانتان مي خوانم،[5] .

4- غرور ملي

آيا غيرتي نيست که شما را به سوي دشمن بسيج کند؟[6] .

امام علي (ع) به قدري از عدم هم آهنگي نيروهاي خود و هم آهنگي کفار در رنج بودکه در جايي مي فرمايند، به خدا سوگند دوست دارم معاويه، شما را بانفرات خود مبادله کند، همچون مبادله ي دينار به درهم. ده نفر از شما را بگيرد و يک نفر از آنها را به من بدهد.[7] همچنين در وصف ياران بي وفاي خود مي فرمايند: شما همانند شتران بي ساربانيد که از هر سو جمعتان کنند، از طرف ديگر پراکنده مي شويد،[8] .

5- خدا گرائي

در ياري پروردگارتان براي چه در انتظاريد؟،[9] .

[صفحه 11]

عوامل ديگري که مي تواند ما را در انسجام جامعه و سازمان و نهادها ما را ياري دهد، عبارت است از:

6- افزايش ايمان اعتقاد به خداوند در جامعه

حضرت امير (ع) در اهميت نقش ايمان در انسجام و وفاق ملي مي فرمايند: شگفتا، چرا تعجب نکنم از خطا و اشتباه اين گروه پراکنده... نه گام بر جاي گام پيغمبر مي نهند، نه از عمل وصي پيغمبر پيروي مي کنند، نه به غيب ايمان مي آورند ونه خود را از عيب بر کنار مي دارند.[10] در نظام تشريع، همانند نظام تکوين، هم آهنگي، اصلي اساسي و حياتي به حساب مي آيد که محبوب خداوند است.

ان هذه امتکم امه واحده و انا ربکم ماعبدون.[11] (اين شما «امت واحده» هستيد و من پروردگار شمايم، پس مرا بندگي کنيد.)،

7- اعتقاد به الگوي واحد در جامعه ي اسلامي (شخصيت امام علي)[12] .

چنانچه جامعه ي اسلامي در پيروي از اين الگوي جامع و کامل هم صدا و هم آوا باشد، جامعه به سوي وحدت گام برخواهد داشت. هنر بزرگ مردان تاريخ از جمله امام بزرگوار (ره) اين بود که شاگرد و دنباله رو امام علي (ع) بودند:

8- ويژگي هاي حکومتي امام علي

مدبر (اهل تدبير در امور)

- قانونمند و حافظ ضابطه و قانون، به طوري که حاضر نبودند به هيچ وجه قانون خود ايشان و يا ديگران نقض شود،

- پايبند به عهد و پيمان،

- راز دار،

- قاطع در برابر دشمنان، ضمن اينکه با دشمنان بي خطر آسان گير و با دشمنان خطرناک،

[صفحه 12]

سخت گير بودند،

- عادل.

ويژگيهاي فردي و اجتماعي امام علي

- امانت داري،

- صبر و بردباري،

- جوانمردي،

- نظافت و آراستگي در عين سادگي،

- خوش خلقي،

- پيشگام در سلام کردن به همگان، حتي کودکان،

- زهد و پارسايي،

- اهل عبادت بودن، تا حدي که پاها از ايستادن در محراب ورم مي کرد،

- مهربان و پر گذشت،

- خوش سخني و پرهيز از تلخ زباني و گزنده گويي،

- شجاعت ونترسي در برابر دشمن در همه ي جبهه ها،

- صراحت و صداقت در بيان حقايق،

- بخشندگي رد مال و انتقام،

- با حيا، عفيف و پاکدامن،

- رعايت ادب در گفتار و رفتار،

- بشاش در جمع و محزون در خلوت،

- مدافع حقوق ستمديدگان،

- رئوف نسبت به همه و به خصوص ضعفا

- ارتباط درست با اصحاب خود (شوخي، مسابقه ي اسب سواري)،

- مانع هر گونه غيبت و دشنام،

[صفحه 13]

9- اعتقاد به ارزش هاي واحد[13] .

انقلاب اسلامي ايران، انقلاب ارزش ها بود و تحقق ارزش ها و پاسداري از آن، ثمره خون شهدا و ايثار و جانبازي هاست که همه گروه هاي وفادار به انقلاب بايد خود را در اين انقلاب و پاسداري از آن سهيم بدانند:

- ايمان و اعتقاد مردم و پرهيز از بي بند و باري و بي ايماني،

- توجه به عدالت در همه ي سطوح زندگي،

- مردم سالاري و مردم محوري (دخالت مردم در امور حکومت و به عبارتي، حکومت مردمي)،

- دينداري و دين محوري در همه ي سطوح جامعه،

- ساده زيستن و پرهيز از اسراف و تجمل به خصوص در سطح زمامداران،

- سلامت ديني و اخلاقي زمامداران،

- توجه به آزادي فکر و بيان،

- رواج اخلاق فاضله (برادري، محبت، همکاري، صبر، اغماض، بخشش، دستگيري از ضعفا، گفتن حق،...)،

- استقلال سياسي و اقتصادي و فرهنگي،

10- توجه به وظايف مشترک

بديهي است که گروه هاي وفادار به انقلاب، براي رسيدن به اهداف بلند جمهوري اسلامي که تحقق و پايداري از ارزش ها و پي گيري روند اصلاحات، از جمله ي آن اهداف مقدس است، ضمن داشتن سلايق مختلف، وظايف مشترکي دارند که توجه به آن، جامعه را به وحدت نزديک مي کند:

- اهتمام و توجه جدي به تحقق و حراست از ارزش هاي والاي انقلاب اسلامي،

- نگاه مجموعي کردن به ارزش ها، به اين معنا که ارزش ها را انفرادي نديدن. چون

[صفحه 14]

توجه تک بعدي به ارزش ها موجب مي شود که به استقلال سياسي، فرهنگي و اقتصادي توجه بشود، اما به دينداري توجه نشود و يا به آزادي فکر و بيان توجه گردد، ولي به حفظ دين و ايمان مردم توجه نشود و بالعکس،

- ضرورت توجه همه ي گروه ها به حرکت رو به جلو، به اين معنا که سکون و سکونت موجب جمود، تحجر و کهنگي و از دست رفتن کارايي ارزش ها مي شود،

- ابتناي اصلاحات، پيشرفت و نوآوري بر مبناي ارزش هاي انقلاب که در غير اين صورت جامعه دچار ناکامي مي شود،

- تعريف مرزبندي جديد واضح و آشکار گروه ها بين خودشان و بين خود و بيگانگان،

نکته: توجه به وظايف مشترک باعث مي شود که جناح ها و گروه هاي درون نظام، مکمل يکديگر و در جهت اهداف نظام اسلامي حرکت کنند. بدين ترتيب وجود آنها نه تنها به ضرر جامعه نيست بلکه به نفع جامعه نيز خواهد بود،

- پيروي ازولايت مطلقه ي فقيه عادل زمان شناس، بر اساس ضرورت فقه و قانون اساسي که ثمره ي آن اين است که اولا دين و ارزش ها همواره راهنماي مسئولان جامعه باشد، ثانيا حرکت عدالت خواهانه ي نظام ادامه يابد، ثالثا تمام توطئه هاي دشمنان نقش بر آب شود،

- تحمل گروه ها نسبت به يکديگر،

11- توجه به خطرات مشترک و هشدارهاي لازم

هر گاه انقلابي در نوع خود بي نظير و بي بديل باشد و دست چپاولگران را از منافع بزرگي کوتاه بکند، دشمنان از هيچ تلاشي براي سرنگوني و يا انحراف آن و در نهايت رسيدن به مطامع خود فروگذار نخواهند کرد. از جمله تلاش هاي موفق در انقلاب هاي ديگر، اختلاف افکني، انحراف در ارزش ها، ايجاد روحيه ي ياس و نااميدي به آيند و... بوده است. انقلاب اسلامي ايران نيز از اين روند مستثني نبوده است. در اين ميان چنانچه گروه ها و جناح ها از خطراتي که آنها را تهديد مي کند غافل باشند، ناخود آگاه زمينه را براي تلاش و موفقيت دشمنان فراهم ساخته اند:

[صفحه 15]

- خطر تحجر گرايي براي آنهايي که به ارزش ها توجه مي کنند، ولي تحول وتغيير و پيشرفت را ناديده مي گيرند،

- خطر انحراف براي آنهايي که به تحول و تغيير توجه مي کنند و ارزش ها را در درجه ي اول قرار نمي دهند.

- خطر نفوذ دشمن در همه ي جناح ها، به اين بيان که در يک طرف به بهانه ي ارزش گرايي، با هر گونه تحولي مخالفت کنند و از طرف ديگر به بهانه ي تغيير وتحول و پيشرفت، با اساس ارزش ها و با اصل اسلام و اصل تدين و اصل عدالت اجتماعي مخالفت نمايند و کشور را در دام سرمايه داراي غربي قرار دهند،

12- پايبندي به نظم و قانون

من شما و تمام فرزندان و خاندانم و... را به نظم در امور خود سفارش مي کنم[14] .

همان طوري که هر جانداري در اثر عدم رعايت موارد بهداشتي، دچار ويروس و ميکروب مي گردد و بيمار مي شود جامعه نيز در اثر بي نظمي، دچار بيماري گشته و کارايي خود را از دست مي دهد. نظم، جامعه را به سوي جاودانگي هدايت مي کند و بي نظمي و بي خردي، مرگ زود رس را به ارمغان مي آورد. در زندگي چيزي بدتر و خطرناک تر از بي نظمي نيست زندگي اجتماعي بدون رعايت نظم و قانون محکوم به انحراف و نابودي است. امام علي (ع) مي فرمايند: نظم، حيات اجتماعي شماست.[15] امام خميني (ره) در وصف قانون در جايي مي فرمايند: شخص مطرح نيست، در اسلام قانون مطرح است. همه تابع قانون اند و قانون هم قانون خداست.[16] آن گاه درمورد حاکميت قانون در بين تمام افراد مي گويند: در همه ي ممالک اسلامي، يک حکومت باشد... که براي قانون متواضع باشد يعني سر پيش قانون فرود بياورد. قانون هر چه گفت متواضع باشد نه اينکه قانون براي مردم عادي باشد، قدرتمندان از قانون مستثني باشد.[17] .

[صفحه 16]

همچنين در اهميت نظم مي فرمايند:

- تخلف از انضباط مطلوب، موجب مسئوليت و تعقيب است،[18] .

- از ثمرات انضباط، اطاعت از فرماندهان است،[19] .

- تا نظم نباشد انسجام نيست،[20] .

13- احياي فرهنگ مشارکت

امام علي (ع) مي فرمايند: همراه جمعيت باشيد و از پراکندگي بپرهيزيد.[21] .

و نبي اکرم (ص) نيز در اين باره فرموده اند: افراد مانند دندانه هاي يک شانه هستند.[22] .

دوري از فرد گرايي و احياي فرهنگ توحيدي و وحدت گرايي در جوامع اسلامي و احياي الگوها و عوامل و مظاهر وحدت که بسياري از احکام اجتماعي و سياسي و عبادي اسلام بر همين فلسفه تشريع شده اند نظير بازيابي فلسفه و روح واقعي کنگره ي عظيم و جهاني حج، نماز جمعه، نماز جماعت، روح تعاون و اهتمام بر امر مسلمين، امر به معروف و نهي از منکر به عنوان يک وظيفه همگاني و ديگر احکام و شعائر از اين قبيل،[23] .

14- ارتباط دايم بين مسئولين و افراد، بر پايي جلسات جهت وحدت در امور، در کار گروهي

اميرمومنان مي فرمايند: از مردم به صورت طولاني فاصله نگير.[24] .

اصولا از امتيازات حکومت اسلامي، مردمي بودن آن است. بنابراين فاصله گرفتن

[صفحه 17]

کارکنان و مسئولان در سازمان ها از مردم، باعث بي اطلاعي آنان از وقايع و مشتبه شدن حق و باطل در نزد آنان مي گردد. پس لزوم تسهيل در ارتباطات و وجود ارتباط مستقيم مسئولان و مردم در متون ارزشي مورد تاکيد قرار گرفته است. حضرت علي (ع) مي فرمايد:[25] و نبايد بين تو و مردم سفيري به غير از زبانت و حاجبي به جز صورتت باشد و مبادا که در خواست کننده اي را از ملاقات خود باز داري، زيرا اگر در ابتدا از ورود آن حاجب جلوگيري شود، برآورده کردن بعدي تو ستوده نخواهد بود.

15- ايجاد هم آهنگي در برنامه ها

قسمت هاي مختلف يک برنامه نبايد با هم در تناقض باشند. ناسازگاري بين افکار، باعث تحليل رفتن و خنثس کردن نيروها خواهد شد. حضرت امير (ع) مي فرمايند: ناسازگاري، راي و نظر را از بين مي برد. ناسازگاري باعث شقاق و پراکندگي است.[26] آن گاه جايي ديگر مي فرمايند، اختلاف راي، عقيده را نابود مي کند.[27] .

16- آينده نگري

از کلام امام علي (ع) است که: هر که از پيش به استقبال رود، بينا مي شود و هر که به آنها پشت کند، سرگردان مي ماند.[28] .

و هم ايشان مي فرمايند: خردمندترين مردم کسي است که بيش تر در عاقبت کارها بنگرد.[29] .

همان طور که اسلام مسلمانان را به شناخت گذشته، توصيه و تشويق مي کند به همان اندازه نيز آينده نگري را مورد توجه قرار مي دهد. زيرا اين همه تاکيد و تشويق براي شناخت گذشته به خاطر آينده است. ما اگر سرگذشت گذشتگان و رويدادهاي اقوام و ملل مختلف جهان را بخوانيم، در مي يابيم که بزرگ ترين عامل اضمحلال و از بين رفتن

[صفحه 18]

جوامع، ايجاد تشتت، افزايش تضاد و درگيري و پراکنده شدن از دو رهبر بوده است. حضرت علي (ع) مي فرمايد:[30] عاقبت انديشي پيش از شروع کار، تو را از پشيماني در امان مي سازد. عدم شناخت درست از منابع، توانايي ها و تغييرات محيطي وحدت را از بين مي برد و هر برنامه اي را با شکست مواجه مي کند. حضرت امير (ع) مي فرمايند: هيچ حرکتي نيست مگر آنکه به شناخت آن محتاجي.[31] در کلامي ديگر مي فرمايند: هر کس کاري را بدون علم و آگاهي انجام دهد، فسادي که از آن به دست مي آيد.[32] مديراني که در ارتباط مستمر با تحولات محيط نيستند قادر به تطبيق سيستم با وضع موجود نبوده و سيستم با اضمحلال و نابودي مواجه خواهد گرديد. امام علي (ع) در مورد ضرورت آگاهي از تحولات مي فرمايند: به خدا سوگند از اخبارو تحولات جاري کشور بي اطلاع نيستم تا مرا غافلگير کنند.[33] در جايي ديگر مي فرمايند: به خدا سوگند من همچون کفتار نيستم که با ضربات آرام و ملايم بر در خانه اش به خواب رود و ناگهان دستگيرش سازند نهء (من کاملا مراقب مخالفان هستم).[34] عدم آگاهي منجر به عدم دقت در پيش بيني برنامه خواهد شد. مديران آينده نگر با شناخت درست آينده، قادر هستند با ارضاي نيازهاي جمع همبستگي و وحدت را در بين آنها مستحکم تر نمايند. مديري که بر مسند مديريت نشسته است، نبايد هرگز خود را از نگرش به آينده جدا سازد، همان گونه که از گذشته نبايد جدا باشد. چون او وقتي مي تواند در مسير حرکت، با شتاب بيش تر، اشتباه و خسارت کم تر، روح آرام تر و اميد فراوان تر به موفقيت و پيروزي دست يابد که آينده را شناخته و براي هر لحظه اش برنامه و آهنگي متناسب را آماده کرده باشد. مديران آينده نگر، هميشه از زمان، جلوتر حرکت مي کنند و نيازها و مشکلات کار را بررسي و امکانات لازم را از پيش تدارک

[صفحه 19]

مي بينند و در نتيجه، ميزان موفقيت آنان بيش تر مي گردد. حضرت علي (ع) مي فرمايد:[35] چشم دل انسان خردمند، پايان کارش را مي بيند و نشيب و فراز خويش را مي شناسد. حضرت علي (ع) يکي از خصلت هاي مومنان را آينده نگري مي داند و مي فرمايد:[36] مومنان کساني هستند که آينده ي خويش را مي شناسند. اسلام براي عاقبت نگري در کارها، که در واقع نوعي نگرش بر آينده است و از اصل آينده نگري سرچشمه مي گيرد اهميت فراواني را قايل است. مولوي، در همين زمينه مي گويد:


گر همي خواهي سلامت از ضرر
چشم ز اول بند و پايان را نگر[37] .


بنابراين بخشي از موفقيت هاي مدير به اين موضوع بستگي دارد که براي آينده تا چه مقدار برنامه ريزي و فکر کرده و به عبارت ديگر نفوذ انديشه و شعاع ديدگانش تا چه مسافتي را نسبت به آينده، زير پوشش قرار داده است. يکي از نتايج عاقبت انديشي و آينده نگري مديران در سازمان، آرامش خاطر و جلوگيري از پشيماني است.

17- نظارت بر کار افراد

18- دريافت بازخورد انجام کار بطور دائم

19- به کار گروهي پاداش دهيد نه کار فردي

20- آموزش کارکنان

21- آگاه کردن افراد از فلسفه انجام کار


صفحه 10، 11، 12، 13، 14، 15، 16، 17، 18، 19.








  1. نهج البلاغه، خطبه ي 180.
  2. نهج البلاغه، خطبه ي 187.
  3. نهج البلاغه، خطبه ي 146.
  4. نهج البلاغه، خطبه ي 180.
  5. نهج البلاغه، خطبه ي 180.
  6. نهج البلاغه، خطبه ي 180.
  7. نهج البلاغه، خطبه ي 97.
  8. نهج البلاغه، خطبه ي 97.
  9. نهج البلاغه، خطبه ي 180.
  10. نهج البلاغه، خطبه ي 88.
  11. انبياء: آيه 92.
  12. ره توشه، ص 12.
  13. نهج البلاغه، ص 17.
  14. نهج البلاغه، کلام 47.
  15. نهج البلاغه، خطبه ي 158.
  16. صحيفه ي نور، ج 9، ص 41.
  17. صحيفه ي نور، ج 14، صص 256 -251.
  18. صحيفه ي نور، ص 8 تا 10.
  19. صحيفه ي نور، ص 8 تا 10.
  20. صحيفه ي نور، ج 11، صص 150 -145.
  21. ميزان الحکمه، ج 3، ص 220.
  22. با طلا بايد نوشت، ص 161.
  23. حاج سيد احمد خميني، آواي وحدت (گزيده ي مقالات فارسي هفتمين کنفرانس بين المللي وحدت اسلامي)، مقاله ي «وحدت در انديشه امام خميني».
  24. نهج البلاغه، نامه ي 53.
  25. نهج البلاغه، ص 1024.
  26. نهج البلاغه، ص 210.
  27. نهج البلاغه، ص 253.
  28. الحياه، ج 1، ص 392.
  29. سيداصغر ناظم زاده ي قمي، جلوه هاي حکمت، ص 383.
  30. مستدرک، ج 2، ص 308.
  31. نهج البلاغه، ص 549.
  32. اصول کافي، ج 1، ص 55.
  33. نهج البلاغه، خطبه ي 6.
  34. نهج البلاغه، خطبه ي 6.
  35. نهج البلاغه، فيض الاسلام، خطبه ي 153.
  36. بحارالانوار، ج 78، ص 25.
  37. مثنوي، دفتر ششم، ص 565.