موفقيت و پيروزي بر دشمن















موفقيت و پيروزي بر دشمن



امام علي (ع) در مورد اهميت نقش اتحاد در دفاع از کيان مسلمين مي فرمايند،[1] هان، که من شما را شبان و روزان در آشکار و نهان به جنگ اين مردم نادان فراخوانده ام. (منظور قوم معاويه و شامي ها) و به شما گفتم که با آنها بجنگيد پيش از آنکه آنها با شما بجنگند که به خدا سوگند هيچ قومي دراندرون خانه ي او با او جنگ نشد مگر اينکه آن قوم خوار شدند و شما کارزار را به دوش يکديگر انداختيد و به خواري کشانديد تا اينکه اين يورش گران و غارت گران (قوم معاويه) به شما حمله کردند و ملک و سرزمين شما را گرفتندت و ابن غامدي (فرمانده لشکر معاويه) لشکرش به شهر وارد شده و حاکم شهر يعني حسان بن حسان بکري را کشته اند و لشکر شما را از محل نگهباني خود بيرون کرده اند. حتي به گوش من رسيده است که يک فرد از لشکر معاويه بر يک زن مسلمان و

[صفحه 7]

نيز يک فرد که در ذمه ي مسلمانان بوده است وارد شده است و خلخال و گردنبند و گوشواره و دستبند از دست و گوش و پا و گردن آنها در آورده است و اين دو زن چاره اي جز التماس کردن نداشتند. سپس لشکر معاويه با مال فراوان بدون آنکه خوني از آنها ريخته شود به محل خود بازگشتند. شگفتا به خدا سوگند که از اتحاد اين قوم و مردم (قوم معاويه) و پراکندگي شما در گرفتن حق خود که دل را مي ميراند و اندوه به بار مي آورد. پس زشت باد روي شما، بدشگون باد اين مردم کوفه که شما در اين هنگام مورد هجوم قرار گرفته ايد. به شما حمله مي برند و شما حمله نمي کنيد. با شما به جنگ پرداخته مي شود و شما دست به کارزار نمي زنيد و معصيت خدا انجام مي شود و دل بدان خوش مي داريد... اکنون ساليان عمرم از شصت فزون است. اما، آن را که فرمان نبرند سررشته ي کار از دستش برون است.[2] .

امام علي (ع) راز موفقيت بر دشمن را در اتحاد و همبستگي مي دانستند و در نکوهش کوفيان و علل شکست و نابودي آنان بيان مي کنند:[3] .

- آنها (شاميان) در ياري کردن باطل خود وحدت دارند و شما در دفاع از حق متفرقيد،

- شما امام خود را در حق، نافرماني کرده و آنها امام خود را در باطل فرمانبردارند.[4] .

چيزي جز درون پليدو نيت زشت، شما را از هم جدا نساخته است. شما برادران ديني يکديگريد.[5] .

موثرترين متغير در جنگ، ايجاد وحدت در بين افراد است. امام علي (ع) در اين مورد مي فرمايند: گروه مسلمانان، ترس از پروردگار را شعار داريد و برون را پوشيده، به آرامش و وقار در ميدان کارزار، دندان ها را سخت بر هم فشاريد که شمشيرها را باز مي دارد از رسيدن به کاسه ي سر و ساز و برگ جنگ را آماده سازيد، هر چه بهتر و نيکوتر و پيش از کشيدن شمشير آن را در نيام بجنبانيد. از گوشه ي چشم بنگريد و ضربت را از

[صفحه 8]

چپ و راست رانيد. با تيزي شمشير بزنيد و با ياري گرفتن از گام هاي خويش ضربت تيغ را کاري تر کنيد.[6] .


صفحه 7، 8.








  1. نهج البلاغه، خطبه ي 27.
  2. نهج البلاغه، ترجمه ي شهيدي، خطبه ي 28.
  3. نهج البلاغه، ترجمه ي شهيدي، خطبه ي 39.
  4. نهج البلاغه، ترجمه ي شهيدي، خطبه ي 25.
  5. نهج البلاغه، ترجمه ي شهيدي، خطبه ي 113.
  6. نهج البلاغه، ترجمه ي شهيدي، خطبه ي 66، ص 51.