وحدت و وفاق (Coordination)















وحدت و وفاق (Coordination)



شما ياوران حق هستيد و برادران ديني، سپرهاي روز گرفتاري و پيکار.[1] .

وحدت و وفاق، در لغت به معني با يکديگر همکاري کردن، سازگاري، سازواري و ضد نفاق، معني شده است.[2] هماهنگي و وفاق، در مفهوم عبارت است از مجموعه اي از مکانيزم هاي ساختاري و انساني که براي مرتبط کردن موثر اجزاي هر سيستم (جامعه)،

[صفحه 3]

جهت تسهيل درکسب اهداف طراحي مي گردد.[3] انسان موجودي است اجتماعي. در جامعه وسازمان هنا تعداد بي شماري انسان زندگي مي کنند که جهت تحقق اهداف خود نيازمند برقراري ارتباط با يکديگر هستند تا بتوانند با انجام يک سري عمليات، به نتايج مطلوب و مورد انتظار خود برسند و اين امر تحقق نخواهد يافت مگر با وحدت و ايجاد وفاق. بنا به عقيده ي «پوچ»، وحدت عبارت است از، توازن ونگه داري درست افراد يک تيم.[4] براي انجام بهتر کار، بايد بين افکار، فعاليت ها و عمليات گروه، وحدت وجود داشته باشد. وحدت يعني در هم آميختن فعاليت هاي افراد و سازماندهي درست بين انسان ها و تخصيص درست منابع غير انساني در جهت تحقق هدف. يک ارکستر سمفونيک را در نظر بگيريد که در آن تعداد بسياري متخصص با سازهاي مختلف، زير نظر يک فرد، به خلق يک اثر مهم مي پردازند. نيز يک گروه اکروبات هوايي را در نظر بگيريد، اگر آنها با هم آهنگي لازم را نداشته باشند، چه فاجعه اي رخ خواهد داد. دريک مسابقه ي قايق راني چند نفره، راز موفقيت در توانايي فردي افراد نيست، بلکه موفقيت در گرو هم آهنگي بين آنهاست. امام علي (ع)، يکي از اهداف بزرگ پيامبر اکرم (ص) را ايجاد انسجام وهم آهنگي بين مردم مي دانند و مي فرمايند: شکست از آن آناني است که دست از ياري يکديگر بر مي دارند.[5] يکي ازمهم ترين وظايف مسئولان، ايجاد وحدت بين افراد، واحدها، معاونت ها و ارتباط درست سازمان با تحولات محيطي است. در اهميت اين موضوع، حضرت محمد (ص) مي فرمايند: بهترين مديران و فرمانروايان کساني هستنتد که استعدادها و سليقه هاي گوناگون را زير چتر مديريت گرد آورند و بدترين مديران کساني هستند، که مجموعه ي همسو و هم آهنگ را متفرق سازند.[6] همچنين حضرت علي (ع) در اين زمينه مي فرمايند: رسيدن به حقوق بدون

[صفحه 4]

تعاون و کمک ميسر نيست[7] و هم ايشان در جايي ديگر مي فرمايند: همبستگي و وحدت در راه حق، گرچه کراهت داشته باشي از پراکندگي در راه باطل اگر چه مورد علاقه ي شما باشد بهتر است.[8] .


صفحه 3، 4.








  1. نهج البلاغه، خطبه ي 118.
  2. فرهنگ فارسي عميد، ص 1193.
  3. جعفر رحماني، مدير موفق، ص 115.
  4. جامعه شناسي سازمان ها، ص 97.
  5. نهج البلاغه، خطبه ي 34.
  6. جعفر رحماني، نکات موثر در مديريت کار آمد، ص 180.
  7. علي باقي نصرآبادي، گنج حکمت، ص 50.
  8. نهج البلاغه، خطبه ي 34/176.