روش استفاده از خانه هاي مجلّل











روش استفاده از خانه هاي مجلّل



يکي از دوستان امام علي عليه السلام در شهر بصره، «علاء بن زياد» بود، که خانه بسيار با شکوه و بزرگي داشت،

وقتي حضرت وارد خانه او شد، ابتدا اعتراض کرد که:

ما کُنْتَ تَصْنَعُ بِسَعَةِ هذِهِ الدَّار؟

(با اين خانه بسيار بزرگ چه مي کني؟)

سپس روش استفاده را يادش داد، و فرمود:

حال که چنين خانه اي ساختي؛

مَا کُنْتَ تَصْنَعُ بِسِعَةِ هذِهِ الدَّارِ فِي الدُّنْيَا، وَأَنْتَ إِلَيْهَا فِي الْآخِرَةِ کُنْتَ أَحْوَجَ؟ وَبَلَي إِنْ شِئْتَ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَةَ: تَقْرِي فِيهَا الضَّيْفَ، وَتَصِلُ فِيهَا الرَّحِمَ، وَتُطْلِعُ مِنْهَا الْحُقُوقَ مَطَالِعَهَا، فَإِذَا أَنْتَ قَدْ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَةَ.

فقال له العلاء: يا أمير المؤمنين، أشکو اليک أخي عاصم بن زياد.

قال: وما له؟ قال: لبس العباءة وتخلي عن الدنيا.

قال: عليّ به. فلما جاء قال:

يَا عُدَيَّ نَفْسِهِ! لَقَدِ اسْتَهَامَ بِکَ الْخَبِيثُ! أَمَا رَحِمْتَ أَهْلَکَ وَوَلَدَکَ؟! أَتَرَي اللَّهَ أَحَلَّ لَکَ الطَّيِّبَاتِ، وَهُوَ يَکْرَهُ أَنْ تَأْخُذَهَا؟! أَنْتَ أَهْوَنُ عَلَي اللَّهِ مِنْ ذلِکَ!

قَالَ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، هذَا أَنْتَ فِي خُشُونَةِ مَلْبَسِکَ وَجُشُوبَةِ مَأْکَلِکَ!

قَالَ: وَيْحَکَ، إِنِّي لَسْتُ کَأَنْتَ، إِنَّ اللَّهَ تَعَالَي فَرَضَ عَلَي أَئِمَّةِ الْعَدْلِ أَنْ يُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النَّاسِ، کَيْلَا يَتَبَيَّغَ بِالْفَقِيرِ فَقْرُهُ!

(با اين خانه وسيع در دنيا چه مي کني؟ در حالي که در آخرت به آن نيازمندتري.

آري اگر بخواهي مي تواني با همين خانه، به آخرت برسي!

در اين خانه وسيع مهمانان را پذيرايي کني،

به خويشاوندان با نيکوکاري بپيوندي،

و حقوقي که بر گردن تو است به صاحبان حق برساني،

پس آنگاه تو با همين خانه وسيع به آخرت نيز مي تواني بپردازي.

(علاء گفت: از برادرم عاصم بن زياد به شما شکايت مي کنم، فرمود چه شد او را؟ گفت عبايي پوشيده و از دنيا کناره گرفته است: امام علي عليه السلام فرمود او را بياوريد، وقتي آمد به او فرمود:)

اي دشمنک جان خويش! شيطان سرگردانت کرده است،

آيا تو به زن و فرزندانت رحم نمي کني؟

تو مي پنداري که خداوند نعمت هاي پاکيزه اش را حلال کرده، امّا دوست ندارد تو از آنها استفاده کني؟

تو در برابر خدا کوچک تر از آني که اينگونه با تو رفتار کند.

(عاصم گفت: اي اميرمؤمنان، پس چرا تو با اين لباس خشن، و آن غذاي ناگوار بسر مي بري؟ امام علي عليه السلام فرمود:)

واي بر تو من همانند تو نيستم،

خداوند بر پيشوايان حق واجب کرده که خود را با مردم ناتوان همسو کنند، تا فقر و نداري، تنگدست را به هيجان نياورد، و به طغيان نکشاند.)[1] .









  1. خطبه 209 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف، که برخي از اسناد آن به اين شرح است:

    1- قوت القلوب ج 1 ص 531: ابو طالب مکي (متوفاي 382 ه)

    2- عقد الفريد ج2 ص188 و189 وج1 ص329: ابن عبد ربه مالکي (متوفاي 328 ه)

    3- اصول کافي ج 1 ص 410 و 411 ح1: کليني (متوفاي 328 ه)

    4- ربيع الابرار ج 4 (باب اللهو و اللذات»: زمخشري معتزلي (متوفاي 538 ه)

    5- کتاب اختصاص ص 152: شيخ مفيد (متوفاي 413 ه).