حقيقت جاودانه











حقيقت جاودانه



علي جان دراين راه پر تاپ و پيچ
تو تنها دليل من و جمله هيچ


تو رمز توانمندي عاشقان
بدون تو ما جمله هيچيم و هيچ


تو انديشه و قيل و قال مني
جواب تمام سئوال مني


تو انگيزه و رمز و راز مني
دعا و نماز و تو حالِ مني


تو عشق و تو جانان و جان
مني تو الگوي زيبا جهان مني


تو اي مايه عزّت و افتخار
تو رمز بقاء و توان مني


علي جان توئي هستي جمله هَست
بگير از فقيران خود جمله دست


که هر ناتواني به نام تو جَست
که هر خسته جاني به ياد تو رَست


تو درماندگان را ظَهيري علي
تو ره ماندگان را دليلي علي


تو اين کاروان جدامانده را
به هنگام حرکت رَحيلي علي


مگر هَست ما بي تو معنا دهد؟
مگر جَست ما بي تو صهبا دهد؟


مگر رهروان بي تو راهي روند؟
مگر رَفت ما بي تو همتا دهد؟


علي جان تو معيار هر کاملي
صفابخش جان هاي هر قابلي


زبانه، ترازوي هر سنجشي
تو رسواگر راه هر باطلي


خدا را خدا را، چه با لُطف بود
علي را به پهناي هستي نمود


علوم لَدُنّي به دلدار داد
دَرِ علم را با علي بر گشود


علي جان تو علم نبي را دَرِي
تو علم خدا را نکو مظهري


تو معناي علم و تو علمي، علي
تو هر پرده جهل را بردَري


جهالت کجا راه بر تو گرفت؟
فصاحت کجا بي تو نيرو گرفت؟


بلاغت به ياد تو ابلاغ شد
بديع، در رهت نام نيکو گرفت


تو علم و جواب و سئوال مني
تو تفسير حال و مَقال مني


علي جان توئي رهنماي وجود
تو راه و تو پرها و بال مني


خدا را تو بر ما نشان داده اي
ملک را تو خط أمان داده اي


کلام خدا را تو جان داده اي
که دين خدا را توان داده اي


شجاعت به نيروي تو پا گرفت
سلحشوري و عشق، معنا گرفت


شجاعان عالم طُفيل رهند
که نيرو به نيروي تو جا گرفت


محبّت به حبّ تو تدبير شد
رشادت به نام تو تفسير شد


همه مهرباني به مهر تو شد
که بي عشق تو عشق، زنجير شد


عدالت به عدل تو وابسته است
محبّت به مهر تو پيوسته است


همه پاکي پاکمردان ز تو است
که پاکي به نام تو وارسته است


علي جان تو ياد و حضور مني
تو شعر و شعار و شعور مني


تو روشنگر ظلمت قلب ها
تو شور و قيام و نُشور مني


بهشتي ز تو شأن و زيور گرفت
بهشت از تو معنا و مِحور گرفت


دَرِ بسته با يا علي، باز شد
ز تو جام از حوض کوثر گرفت


تو عشق و نشاط و سُرور مني
علي جان تو درياي نور مني


تو رمز بقا و وجود مني
تو عرفان و علم و حضور مني


تو درياي بي ساحلي يا علي
تو هر زنده اي را دلي يا علي


توئي رمز آغاز و پايان ما
تو عقل همه عاقلي يا علي


فداي تو و ناله هايت علي
فداي تو و گريه هايت علي


فداي سخن هاي با ارزشت
فداي تو و نغمه هايت علي


علي جان تو نام و پيام مني
تو تفسير ذکر و قيام مني


تو جان و توان و نهان مني
تو رمز جواب و سلام مني


علي جان مرا ياد تو شاد کرد
روان خراب من، آباد کرد


غبار غم از چهره من زُدود
که ياد تو را روح من ياد کرد


علي جان به وصف تو درمانده ايم
ندانيم که اي؟ پاک شرمنده ايم


مگر مي توان وصف مولي نمود؟
در اين ره علي جان، سرافکنده ايم


مگر دست تو باز گيرد قَلَم
دوباره به حرکت در آرد عَلَم


کند وصف آن پاکي پاک را
دوباره زند زندگي را رَقَم