اثبات نيازمندي هاي انسان











اثبات نيازمندي هاي انسان



پس از اثبات اصالت روح، ديدگاه علمي، معنوي انسان گسترش لازمي پيدا کرده به جهان اسرارآميز روح و روان آشنا شده و توانسته است نسبت به مسائل رواني خود کنکاش بيشتري داشته باشد،

و در ارزيابي هاي حساب شده خود مباحثي را به نقد و بررسي گذاشته است که:

روح آدمي چونان جسم او داراي نيازها و نيازمندي هاست.

اگر جسم انسان دچار تشنگي و گرسنگي مي باشد،

و نياز به انواع و اقسام غذاها دارد،

و انواع پروتئين ها را بايد به تن آدمي رساند تا سوخت و ساز (متابوليسم) بدن تحقّق يابد، و عوامل رشد و حيات تقويت شده تداوم يابد.

و نياز به انواع داروها دارد،

تا خود را از آفات و ميکروب ها و ويروس هاي خطرناک نجات دهد.

روح آدمي نيز داراي نيازمندي هاي فراواني است.

اگر غرائز حيواني مانند:

خشم، شهوت، لذّت، درست تأمين نگردند، و تعديل نشوند.

اگر به تمايلات نفساني توجّه نگردد.

و با لذّت هاي روا و بايسته، روح انسان تأمين نشود.

و در تفريحات سالم، و شادي هاي روح افزا، نيازهاي رواني برطرف نشود،

روح دچار افسردگي مي شود.

آفت زده مي گردد،

و با طراوت و شادابي به حيات خود ادامه نمي دهد.

بنابراين از نگاه اميرالمؤمنين عليه السلام هم بايد نيازها و نيازمندي هاي روح و روان را تأمين کرد.

و هم بيماري هاي رواني را بايد درمان نمود.

هم ابزار و وسائل رشد و تقويت روح را بايد با تفريحات سالم فراهم کرد،

و هم موانع و آفات رشد روح و روان را بايد ريشه کن نمود که آن حضرت فرمود:

إِنَّ هذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ، فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکْمَةِ.

«اين دل ها همانند تن ها خسته مي شوند، براي نشاط آن به سخنان تازه حکيمانه روي بياوريد.»[1] .

حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام در برّرسي زندگي انسان هاي پاک و پرهيزکاران نيز لذّت هاي حلال، و تفريحات سالم را مطرح مي فرمايد.

که در نامه 4/27 به محمّد بن ابي بکر مي نويسد:

وَاعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّ الْمُتَّقِينَ ذَهَبُوا بِعَاجِلِ الدُّنْيَا وَآجِلِ الْآخِرَةِ، فَشَارَکُوا أَهْلَ الدُّنْيَا فِي دُنْيَاهُمْ، وَلَمْ يُشَارِکُوا أَهْلَ الدُّنْيَا فِي آخِرَتِهِمْ؛ سَکَنُوا الدُّنْيَا بِأَفْضَلِ مَا سُکِنَتْ، وَأَکَلُوهَا بِأَفْضَلِ مَا أُکِلَتْ، فَحَظُوا مِنَ الدُّنْيَا بِمَا حَظِيَ بِهِ الْمُتْرَفُونَ، وَأَخَذُوا مِنْهَا مَا أَخَذَهُ الْجَبَابِرَةُ الْمُتَکَبِّرُونَ.

ثُمَّ انْقَلَبُوا عَنْهَا بِالزَّادِ الْمُبَلِّغِ؛ وَالْمَتْجَرِ الرَّابِحِ. أَصَابُوا لَذَّةَ زُهْدِ الدُّنْيَا فِي دُنْيَاهُمْ، وَتَيَقَّنُوا أَنَّهُمْ جِيرَانُ اللَّهِ غَداً فِي آخِرَتِهِمْ.

لَا تُرَدُّ لَهُمْ دَعْوَةٌ، وَلَا يَنْقُصُ لَهُمْ نَصِيبٌ مِنْ لَذَّةٍ.

«آگاه باشيد، اي بندگان خدا، پرهيزکاران از دنياي زودگذر به سلامت گذشتند و آخرت جاودانه را گرفتند، با مردم دنيا در دنياشان شريک گشتند، امّا مردم دنيا در آخرت آنها شرکت نکردند، پرهيزکاران در بهترين خانه هاي دنيا سکونت کردند، و بهترين خوراک هاي دنيا را خوردند، و همان لذّتهايي را چشيدند که دنياداران چشيده بودند، و از دنيا بهره گرفتند آنگونه که سرکشان و متکبّران دنيا بهره مند بودند.

سپس از اين جهان با زاد و توشه فراوان، و تجارتي پُر سود، به سوي آخرت شتافتند، لذّت پارسايي در ترک حرام دنيا را چشيدند، و يقين داشتند در روز قيامت ازهمسايگان خدايند، جايگاهي که هرچه درخواست کنند، داده مي شود، و هرگونه لذّتي در اختيارشان قرار دارد.»[2] .

و در دعاکردن به پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم از خداوند بزرگ مي خواهد تا انواع لذّت هاي بهشتي را براي او فراهم آورد که در خطبه 7/72 نهج البلاغه فرمود:

اللَّهُمَّ افْسَحْ لَهُ مَفْسَحاً فِي ظِلِّکَ؛ وَاجْزِهِ مُضَاعَفَاتِ الْخَيْرِ مِنْ فَضْلِکَ.

اللَّهُمَّ وَأَعْلِ عَلَي بِنَاءِ الْبَانِينَ بِنَاءَهُ، وَأَکْرِمْ لَدَيْکَ مَنْزِلَتَهُ، وَأَتْمِمْ لَهُ نُورَهُ، وَاجْزِهِ مِنِ ابْتِعَاثِکَ لَهُ مَقْبُولَ الشَّهَادَةِ، مَرْضِيَّ الْمَقَالَةِ، ذَا مَنْطِقٍ عَدْلٍ، وَخُطْبَةٍ فَصْلٍ.

اللَّهُمَّ اجْمَعْ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُ فِي بَرْدِ الْعَيْشِ وَقَرَارِ النِّعْمَةِ، وَمُنَي الشَّهَوَاتِ، وَأَهْوَاءِ اللَّذَّاتِ، وَرَخَاءِ الدَّعَةِ، وَمُنْتَهَي الطُّمَأْنِينَةِ، وَتُحَفِ الْکَرَامَةِ.

«پروردگارا! براي پيامبر صلي الله عليه وآله در سايه لطف خود جاي با وسعتي بگشاي، و از فضل و کرمت پاداش او را فراوان گردان.

خداوندا! کاخ آيين او را از هر بنايي برتر، و مقام او را در پيشگاه خود گرامي دار، نورش را کامل گردان، و پاداش رسالت او را پذيرش گواهي و شفاعت و قبول گفتار او قرار ده، زيرا که داراي منطقي عادلانه، و راه جداکننده حق از باطل بود.

بار خدايا! بين ما و پيغمبرت در نعمت هاي جاويدان، و زندگاني خوش، و آرزوهاي برآورده، و خواسته هاي به انجام رسيده، در کمال آرامش، و در نهايت اطمينان، همراه با مواهب و هداياي با ارزش، جمع گردان!.»[3] .

و در راستاي همين هدف ارزشمند و پاسخ دادن به نيازمندي هاي روح آدمي، رهنمود داد که:

اگر مؤمني را شاد کنيد.

اگر يتيمي را بخندانيد.

اگر لبخند بر لب انسان غم زده اي بکاريد.

اگر حُزن و اندوه از دلِ گرفتاري برطرف کنيد.

به پاداش والاي الهي خواهيد رسيد.

و حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام در برخورد با يتيمان تلاش مي کرد تا آنها را بخنداند که «خنده» يکي از نيازهاي روحي انسان است.

امام علي عليه السلام سعي مي کرد، فقرا و محرومين را شاد کند که «شادي» يکي ديگر از نيازهاي رواني است.

و تلاش مي کرد تا با پرداخت قرض وامداري،

خريدن خانه براي بي خانه دربدري،

فراهم کردن غذا براي گرسنه اي،

گُلِ شادي و لبخند را بر لبان آنهابکارد که خشنودي خداي خويش را آرزو داشت.

و اينها همه در راستاي تحقّق برطرف کردن نيازمندي هاي روح انسان هاي نيازمند است.

حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام با سخناني حساب شده ياران را مي خنداند،

يتيمان را با شيوه هاي گوناگون به خنده و شادي واميداشت،

و خود خنده رو، لبخند بر لب، متواضع و فروتن بود.

بنابراين پس از اثبات روح،

و نيازمندي هاي رواني انسان،

رفع نيازها، و درمان بيماري هاي رواني، يکي از ضرورت هاي زندگي است.









  1. حکمت 197 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف، که برخي از اسناد آن به اين شرح است:

    1- عقد الفريد ج 6 ص 279: ابن عبد ربه مالکي (متوفاي 328 ه)

    2- اصول کافي ج1 ص48 ح1: کليني (متوفاي 328 ه)

    3- دستور معالم الحکم ص 23: قاضي قضاعي (متوفاي 454 ه)

    4- ربيع الابرار ج1 ص23 ب1: زمخشري معتزلي (متوفاي 538 ه)

    5- نهاية الارب ج 8 ص 181: نويري شافعي (متوفاي 732 ه)

    6- روضة الواعظين ص 414: ابن فتّال نيشابوري (متوفاي 508ه).

  2. نامه 4/27 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف، که برخي از اسناد آن به اين شرح است:

    1- کتاب الغارات ج1 و230 و223 و235 و 249: ابن هلال ثقفي (متوفاي 283 ه)

    2- تحف العقول ص 176 و 177: ابن شعبه حراني (متوفاي 380 ه)

    3- کتاب مجالس ص260 م31 ح3: شيخ مفيد (متوفاي 413 ه)

    4- کتاب أمالي ص25-24 م اول ح31/31: شيخ طوسي (متوفاي 460 ه)

    5- بشارة المصطفي ص44: طبري شافعي (متوفاي 553 ه).

  3. خطبه 7/72 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف، که برخي از اسناد آن به اين شرح است:

    1- غريب الحديث ج1 ص373 ح37: ابن قتيبة (متوفاي 276 ه)

    2- الغارات ج1 ص159: ابن هلال ثقفي (متوفاي 283 ه)

    3- بحارالانوار ج74 ص299 ح5 ب14: مجلسي (متوفاي 1110 ه)

    4- ذيل الامالي ص173 النوادر: ابوعلي قالي (متوفاي 356 ه).