المواجهة الصّارمة للخونة











المواجهة الصّارمة للخونة



فَاتَّقِ اللَّهَ وَارْدُدْ إِلَي هؤُلَاءِ الْقَوْمِ أَمْوَالَهُمْ، فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ ثُمَّ أَمْکَنَنِي اللَّهُ مِنْکَ لَأُعْذِرَنَّ إِلَي اللَّهِ فِيکَ، وَلَأَضْرِبَنَّکَ بِسَيْفِي الَّذِي مَا ضَرَبْتُ بِهِ أَحَداً إِلَّا دَخَلَ النَّارَ!

وَوَاللَّهِ لَوْ أَنَّ الْحَسَنَ وَالْحُسَيْنَ فَعَلَا مِثْلَ الَّذِي فَعَلْتَ، مَا کَانَتْ لَهُمَا عِنْدِي هَوَادَةٌ، وَلَا ظَفِرَا مِنِّي بِإِرَادَةٍ، حَتَّي آخُذَ الْحَقَّ مِنْهُمَا، وَأُزِيحَ الْبَاطِلَ عَنْ مَظْلَمَتِهِمَا، وَأُقْسِمُ بِاللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ مَا يَسُرُّنِي أَنَّ مَا أَخَذْتَهُ مِنْ أَمْوَالِهِمْ حَلَالٌ لِي، أَتْرُکُهُ مِيرَاثاً لِمَنْ بَعْدِي؛ فَضَحِّ رُوَيْداً، فَکَأَنَّکَ قَدْ بَلَغْتَ الْمَدَي، وَدُفِنْتَ تَحْتَ الثَّرَي، وَعُرِضَتْ عَلَيْکَ أَعْمَالُکَ بِالَْمحَلِّ الَّذِي يُنَادِي الظَّالِمُ فِيهِ بِالْحَسْرَةِ، وَيَتَمَنَّي الْمُضَيِّعُ فِيهِ الرَّجْعَةَ، «وَلاتَ حينَ مَناصٍ»

ترجمه: برخورد قاطع با خيانتکار

پس از خدا بترس، و اموال آنان را بازگردان، و اگر چنين نکني و خدا مرا فرصت دهد تا بر تو دست يابم، تو را کيفر خواهم نمود، که نزد خدا عذرخواه من باشد، و با شمشيري تو را مي زنم که به هر کس زدم وارد دوزخ گرديد.

سوگند به خدا! اگر حسن و حسين چنان مي کردند که تو انجام دادي، از من روي خوش نمي ديدند و به آرزو نمي رسيدند تا آن که حق را از آنان باز پس ستانم، و باطلي را که به ستم پديد آمده نابود سازم، به پروردگار جهانيان سوگند، آن چه که تو از اموال مسلمانان به ناحق بردي، بر من حلال بود، خشنود نبودم که آن را ميراث بازماندگانم قرار دهم، پس دست نگهدار و انديشه نما، فکر کن که به پايان زندگي رسيده اي، و در زير خاک ها پنهان شده، و اعمال تو را بر تو عرضه داشتند، آنجا که ستمکار با حسرت فرياد مي زند، و تباه کننده عمر و فرصت ها، آرزوي بازگشت دارد امّا راه فرار و چاره مسدود است.)[1] .









  1. نامه 41 نهج البلاغه، معجم المفهرس مؤلّف.