دعواي عبد و مولا
هرچه کردند تا با نصيحت و سوگند و تهديد دست از ادعا بردارد فايده اي نداشت هردو ادعا داشتند مولا هستند و برده نمي باشند. حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام بااستفاده از علم روانشناسي اين مشکل را حلّ کرد، آنها را روبه ديوار نگهداشت که سر بر ديوار گذارند، و ناگهان (با يک صحنه سازي) به قنبر فرمود: شمشير از نيام برکش. قنبر گفت: آماده ام. حضرت فرمود: گردن غلام را بزن. در اين هنگام آن کس که غلام بود بي اختيار خود را کنار کشيد و دعوا برطرف شد.[1] .
برده اي بر مولا شوريد و او را گرفت و ادعا مي کرد که او مولا، و مولا برده اوست.