روش صحيح كيفر دادن











روش صحيح کيفر دادن



امام علي عليه السلام در کيفر دادن افراد مجرم، شيوه هاي اخلاقي، رواني را بگونه اي بکار مي گرفت، که مجرم پس از مجازات نيز از ارادتمندان حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام قرار مي گرفت زيرا:

- در مجازات شتاب نمي کرد

- در چند مرحله اعتراف مي گرفت

و زشتي گناه انجام شده را تذکّر مي داد.

- در مجازات عقده زدائي نداشت و تنها حدّ شرعي را رعايت مي کرد.

تا قنبر در شلاّق زدن مُجرمي 3 عدد اضافه زد، امام علي عليه السلام او را قصاص کرد.

حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام چونان پدري دلسوز با مجازات شده رفتار مي نمود،

و مانند طبيبي شفا دهنده بود،

که پس از اجراي حدّ يا قطع انگشتان دست دزد، از ستايش گران حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام مي شدند.

به يک نمونه توجّه کنيد:

شخصي به نام «اَفْلح» در مشکلات سخت زندگي سرانجام به دزدي آلوده شد.

پس از دزدي ناراحت و پشيمان شد،

خدمت امام علي عليه السلام رفت و چند بار اعتراف کرد،

و حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام حدّ شرعي را با قطع چهار انگشت او، جاري کرد.

يکي از فرصت طلبان به نام «ابن کوّا» که از خوارج نهروان بود، تلاش کرد تا او را وسوسه کند و عليه حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام بشوراند، گفت:

آه چه کسي انگشتان تو را قطع کرد؟ چقدر بي رحم بود؟

ناگهان «افلح» در ميان مردم بازار بپاخاست و شروع به مدح و ستايش امام علي عليه السلام کرد و گفت:

(قَطَعَ يَميني اِمامٌ حَنَفِيٌّ، بَدْرِيٌّ، اُحُدِيٌّ، مَکِيٌّ، مَدَنِيٌّ، اَبْطَحِيٌّ، هاشِمِيٌّ، قُرَشِيٌّ

قَطَعَ يَميني اِمامُ التُّقي،وَ ابْنُ عَمِّ الْمُصْطَفي، شَقيقُ النَّبِيِّ الُْمجْتَبي، لَيْثُ الثُّري، غَيْثُ الْوَري، حَتْفُ الْعِدي وَ مِصْباحُ الْهُدَي)

(دست مرا امامي قطع کرد که يکتا پرست ومبارز بدر و اُحُد است ودر مکه ومدينه وسرزمين ابطح معروف است، از قبيله بني هاشم و قريش است.

دست مرا امام پرهيزکاران، پسر عموي پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم ميوه دل رسول خدا، شير بيشه شجاعت، عامل رحمت امّت، و کوبنده دشمن، و چراغ هدايت، قطع کرد.)

همه مردم با شگفتي او را تحسين کردند.

وقتي اين خبر به حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام رسيد او را طلبيد و مورد محبّت قرار داد.

آنگاه خطاب به ابن کوّا فرمود:

اي فرزند کوّا، ما را دوستاني است که اگر آنان را قطعه، قطعه کنيم، جز بر دوستي آنان نيفزايد، و ما را دشمناني است که اگر عسل در گلوي آنان بريزيم، جز بر دشمني و کينه توزي آنها نمي افزايد.[1] .









  1. بحارالانوار، ج41، ص 204 - و ناسخ اميرالمؤمنين عليه السلام، ج4، ص173.