عنايت مخصوص پروردگار












عنايت مخصوص پروردگار



بانوي مضطرب و دل شکسته از شدت درد به خود مي پيچد و ديگر نمي تواند آرام بگيرد. در آن حال که اضطراب و التهاب وي به منتهاي شدت رسيده و از هر جهت بيچاره گشته، و به پرده ي کعبه در آويخته و راز نهاني و سوز دل خود را با خداي خويش در ميان گذاشته بود، عنايت مخصوص خداوند شامل حال او شد و همسرِ ابو طالب بدرون خانه ي خدا رفت و از انظار غايب گشت. ديگر کسي درست نمي داند که در اندرون بيت الله بر آن بانو چه گذشته.[1] شايد مردمي که در آنجا بودند گرد کعبه جمع شدند تا اگر

[صفحه 3]

بتوانند بفهمند که بر وي چه مي گذرد و شايد کمي بعد صداي نوزادي را شنيدند که همچون زمزمه ي مرغ سحر به گوش مي رسد.

اين حادثه در سيزدهم ماه رجب سي سال پس از «عام الفيل» واقع شد. هر چه بود فاطمه ي بنت اسد هنگامي که از کعبه بيرون آمد نوزاد پسري را در آغوش داشت. اين نوزاد، علي بن ابي طالب (ع) بود که چهارمين پسر ابي طالب به شمار مي آيد.

طبيعي است وقتي که ابوطالب از تولد اين پسر آن هم در خانه ي کعبه آگاه شد غرق شادي گشت. شريف ترين مکان در نزد عرب حرم مکه بود و شريف ترين مکانِ حرم مسجدالحرام بود و شريف ترين نقطه ي مسجدالحرام کعبه ي معظمه بود. ناگفته پيداست که با تولد اين نوزاد در خانه ي کعبه تا چه حد براحترام و شخصيت ابو طالب افزوده گشت.

علي (ع) در حدود ده سال پيش از طلوع اسلام به دنيا آمد و زندگي او را مي توان به پنچ فصل تقسيم کرد:

فصل اوّل: از تولد تا طلوع اسلام ده سال.

فصل دوم: از طلوع اسلام تا هجرت سيزده سال.

فصل سوم: از هجرت تا وفات رسول خدا (ص) ده سال.

فصل چهارم: از وفات رسول خدا (ص) تا قتل عثمان 25 سال.

فصل پنجم: از قتل عثمان تا پايان عمر پنج سال.

حاصل جمع 63 سال

فصل اوّل

فصل اوّل زندگي علي (ع) که بايد آن را آرامترين و شيرين ترين دوران زندگي وي دانست، در آغوش و دامن و کنار پسر عم عزيزش محمد امين که هنوز به رسالت مبعوث نشده بود به پايان رسيد؛ زيرا ابوطالب که مردي آبرومند و با شخصيت بود در اواخر عمر تهي دست شده بود و بستگان با محبت وي براي آنکه بار زندگي او را سبکتر کنند،

[صفحه 4]

سه نفر از فرزندان وي را به منزل خود برده و تحت سرپرستي خود در آوردند؛ از آن جمله رسول خدا(ص) که پانزده سال پيش از طلوع اسلام به واسطه ي ثروت فراوان خديجه از نظر اقتصادي کاملاً متمکن شده بود، علي (ع) را به خانه ي خويش برد و تحت سرپرستي خود و جز عائله ي خود درآورد.

طبق مدارکي که در دست است،[2] رسول خدا (ص) در زمان کودکي علي (ع) نظارت دقيق بر اعمال او داشته و در تعليم و تربيت وي منتهاي کوشش و مراقبت را مبذول مي داشته و علي (ع) هم در پذيرفتن تعليم و تربيت پسر عمش و در اطاعت فرمان وي کاملاً مطيع و فرمانبردار بوده است. بايد گفت بنيان ترقي روحي و تکامل معنوي فرزند ابوطالب در همان زمان کودکي در دامن پيغمبر اکرم پايه گذاري شده است.

فصل دوم

فصل دوم زندگي علي (ع) را بايد آغاز کوشش و مجاهدت و رنج و تعب وي دانست. از همان روز طلوع اسلام که زمان غربت اسلام بود علي بن ابي طالب (ع) که داوطلبانه اسلام را پذيرفت، دوش به دوش رسول خدا (ص) در راه ترويج اسلام جانفشاني مي کرد و در اين راه از تحمل انواع شدايد و سختيها و تلخيها و ناکاميها باک نداشت. در اين سيزده سال همه ي ظلمها و عذابها را از مشترکين مکه به خود هموار کرد و خوشدل بود که اين همه رنج و ستم را در راه حمايت رسول خدا (ص)و تقويت اسلام مي کشد و هرگز از اين پيش آمد ناراضي نبود.

فصل سوم

فصل سوم زندگي علي (ع) را که از هجرت آغاز مي شود، بايد پر حادثه ترين قسمت زندگي وي دانست؛ زيرا همه ي جنگهاي زمان رسول اکرم (ص) در اين فصل واقع شد و جانبازيها و فداکاريهاي فرزند ابو طالب در جنگهاي اسلام آن قدر آشکار است که حاجتي به توضيح و تفصيل ندارد؛ حتي در بعضي جنگها فتح و پيروزي فقط به دست او نصيب مسلمين شد و در برخي از غزوات مخصوصاً غزوه ي اُحُد ضربتهاي سختي به وي وارد شد و بعضي از ضربتها که عميق تر بود، اثرش تا آخر عمر در سينه ي او ماند و

[صفحه 5]

آثار اين ضربتها مدالهاي افتخاري بود که بر سينه ي پسر برومند ابوطالب، بلکه بر سينه ي اسلام نصب شده بود. علي (ع) در اين فصل از زندگي بعد از جنگ بدر ازدواج کرد و با اينکه با نشاطترين قسمت زندگي انسان وقتي است که تازه با همسري لايق و شايسته ازدواج کرده باشد و با اينکه اميرالمؤمنين (ع) بي اندازه به همسر عزيزش فاطمه ي زهرا (س) علاقه داشت، مع ذلک در خطرناکترين جبهه هاي جنگ بي پروا پيش مي رفت و خود را در کام مرگ فرو مي برد و از کشته شدن در راه هدف خويش باک نداشت.

فصل چهارم

فصل چهارم زندگي علي (ع) را که از ساير قسمتها طولاني تر بود، بايد فصل انزوا و گوشه گيري و سکوت دانست که پس از وفات رسول خدا (ص) پيش آمد. و براي علي (ع) مشکلات زيادي ايجاد کرد. در موضوع حکومت و خلافت اسلامي جرياناتي به وقوع پيوست که هيچ گاه فرزند ابو طالب فکر آن را نمي کرد.[3] افرادي موقع شناس با کمال شتاب و چالاکي رئيس حکومت اسلامي را تعيين کردند و اميرالمؤمنين (ع) را در مقابل عمل انجام شده اي قرار دادند. او پس از آنکه مطمئن شد احتجاج و استدلال نتيجه ندارد و دانست که کشمکش و جنگ هم جز خونريزي و تشديد اختلاف و عميق کردن شکاف و ضعيف نمودن قواي اسلام ثمري ندارد، سکوت تلخ را بر قيام و اقدام ترجيح داد.

دوران سکوت علي (ع) 25 سال طول کشيد که در تمام اين مدت از صحنه ي سياست اسلامي بيرون بود. فقط گاهي براي حل مشکلات علمي و کمکهاي فکري و مساعدتهاي نظامي به وي مراجعه مي کردند و او هم بي دريغ هر گونه مساعدت را مي نمود؛ حتي فرزندان خود را در رديف ساير سربازان اسلام به جنگ مي فرستاد. حسين بن علي (ع) در فتح قسطنطنيه و فتح طرابلس و فتح افريقاي شمالي در جنگ شرکت کرده بود[4] و طبعاً اين امر با اشاره و موافقت علي (ع)انجام شد.

[صفحه 6]

ناگفته پيداست 25 سال سکوت و کناره گيري تا حدود زيادي از شخصيت و عظمت اميرالمؤمنين (ع) در انظار عمومي مي کاهد. علي بعد از قتل عثمان با عليِ زمان حيات رسول خدا (ص) خيلي فرق داشت. زمان حيات پيغمبر خدا (ص) خصوصاً سالهاي آخر زندگي او نام فرزند ابوطالب همراه با افتخارات زيادي بر سر زبانها بود؛ زيرا علاوه بر جان بازيهايي که او در راه اسلام کرد و طبعاً در نزد مردم عزيز مي گشت و نامش با احترام زيادي برده مي شد. احترامات زيادي که رسول خدا نسبت به وي معمول مي داشت، در افزودن شخصيت و عظمت او در نظر مردم تأثير فراوان داشت.

امام علي (ع) بعد از قتل عثمان- يعني بعد از 25 سال کناره گيري- بديهي است که طبعاً نام او در اين مدت کمتر برده مي شد؛ زيرا هيچ نوع شغل سياسي نداشت، بلکه اغلب به امور کشاورزي اشتغال داشت. شخصي که 25 سال فقط کشاورز باشد، در نظر نسل جديد يک فرد عادي به شمار مي آيد. بايد گفت دنياي آن روز علي (ع) را نشناخت و حق او را ادا نکرد و اين معني در مجهول بودن قدر وي در زمانهاي بعد هم تأثير مستقيم داشت.

فصل پنجم

فصل پنجم زندگي علي (ع) گرچه زمانش کوتاهتر از فصلهاي ديگر است اما با ملاحظه ي کوتاهي زمان مشکلات و رنجها و عذابهايي که از ناحيه ي مردم خصوصاً رجال سياسي در اين مدت متوجه حضرتش شد زيادتر و طاقت فرساتر از مشکلاتي بود که قبل از اين زمان براي وي پيش آمد. از هنگامي که بعد از قتل عثمان زمام حکومت اسلامي را با فشار و اصرار به وي سپردند، تا پايان عمرش که در حدود پنج سال طول کشيد، تقريباً تمام وقت او مصرف سرکوبي گردن کشان سياسي شد و به حکم اضطرار و اجبار جنگهاي داخلي شروع شد. قسمت اعظم قدرت حکومت علي (ع) و بودجه ي دولت او در راه جنگ صرف شد و در اين جنگها در حدود چهل هزار سرباز او به خاک و خون غلطيد و روح حساس و قلب مهربان فرزند ابوطالب از اين خونريزيها و تشنجات سياسي به اندازه اي ناراحت شده و رنج مي برد که با آن شرح صدر و وسعت فکر و قدرت عقلاني که او داشت، مرگ خود را از خداوند مي طلبيد و هنگامي از اين رنج و عذاب خلاص شد که چشم از اين جهان فرو بست.

[صفحه 7]

اگر بگوييم علي (ع) مردي است که قبل از حکومتش و در زمان حکومتش و در زمانهاي بعد دنيا او را نشناخت، گزاف نگفته ايم. فرزند ابوطالب در خانه ي خدا (کعبه) متولد شد و در خانه ي خدا (مسجد کوفه) ضربت خورد و در راه خدا مجاهدت و فداکاري کرد و در راه خدا جان سپرد، ولي دنياي سرکش و بي عاطفه حق او را نشناخت و به حقيقت او پي نبرد. فَسَلا مٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ يَوْمَ ماتَ وَ يَوْمَ يُبْعَثُ حَيّاً.


صفحه 3، 4، 5، 6، 7.








  1. در اينجا در تواريخ مفصل مطالبي را آورده اند که خواننده را دچار حيرت مي کند و بر افراد بصير پوشيده نيست که دست افسانه سازها در جعل اين قضايا دخالت داشته است. هيچ لزومي ندارد که براي اثبات عظمت اميرالمؤمنين سلام الله عليه کسي دست به ساختن اينگونه داستانهاي حيرت انگيز بزند؛ زيرا قطعاً نتيجه ي معکوس خواهد داد.
  2. نهج البلاغه، اواخر خطبه ي قاصعه.
  3. نهج البلاغه نامه ي 62.
  4. ابوالشهدأ، تأليف عباس محمود عقاد.