سكوت به مقتضاي مصلحت












سکوت به مقتضاي مصلحت



اسلام باري امير المؤمنين علي (ع) در مواضع مختلف نهج البلاغه از خود، از جنگهايي که در

[صفحه 5]

معيّت پيامبر (ص) داشته اند، و از اندوهها و احوال تلخي که بر ايشان گذشته، سخن گفته اند. يکي از آن موارد در خطبه ي شقشقيه است. اين خطبه قاعدتاً نبايد خطبه ي عمومي باشد. بلکه مي بايد از بيانات نسبتاً خصوصي ايشان در جمع پاره اي از دوستان محرم و نزديک باشد؛ چرا که آنچنان که از تاريخ مي دانيم، مشي و دأب امير المؤمنين (ع) اين نبوده است که در ملاء عام و در حضور عموم در باب خلافت و سياست سخن آشکاري در مخالفت بگويند. ايشان در آن خطبه در بيان احوال خود مي فرمايد:

«من کسي هستم که سيل معارف از من فرو مي ريزد، و هيچ پرنده اي نمي تواند به آن قله اي برسد که من بر آن جا دارم».

سپس توضيح مي دهند که:

«وضعيتي که پيش آمد مرا به تأمل واداشت: آيا با دست بريده حمله کنم؟ يا با اندوهي عميق بنشينم و صبر کنم؟ ديدم که صبر کردن خردمندانه تر است. نشستم و صبر کردم. سخن نگفتم و اقدامي هم نکردم».


صفحه 5.