ويژگي هاي بيعت مردم با امام











ويژگي هاي بيعت مردم با امام



دست مرا براي بيعت مي گشوديد و من مي بستم، شما آن را به سوي خود مي کشيديد و من آن را مي گرفتم، سپس چونان شتران تشنه که به طرف آبشخور هجوم مي آورند بر من هجوم آورديد، تا آن که بند کفشم پاره شد، و عبا از دوشم افتاد، و افراد ناتوان پايمال گرديدند، آنچنان مردم در بيعت با من خشنود بودند که خردسالان شادمان، و پيران براي بيعت کردن لرزان به راه افتادند، بيماران بر دوش خويشان سوار، و دختران جوان بي نقاب به صحنه آمدند.

پس از بيعت عمومي مردم، امام علي عليه السلام به عبداللَّه بن عمر فرمود:

برخيز و بيعت کن.

گفت: بيعت نمي کنم تا همه بيعت کنند.

حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود:

پس عهد کن که مخالفت نکني.

پاسخ داد: هيچ عهدي نمي کنم.

برخي برآشفتند که او را آزار دهند،

امام علي عليه السلام فرمود:

او را آزاد بگذاريد، در کودکي بد اخلاق بود، حال که بزرگ شد بد اخلاق تر شده است.[1] .

ب- حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام پس از بيعت عمومي مردم، خطاب به سعد بن ابي وقاص فرمود:

بيعت کن.

سعد گفت: مرا به حال خود واگذار تا همه افراد جامعه بيعت کنند، قول مي دهم که کاري در مخالفت تو انجام ندهم.

امام علي عليه السلام فرمود:

او را به حال خود واگذاريد.

آنگاه محمد بن مسلمه را آوردند، امام خطاب به او فرمود: بيعت کن.

گفت: رسول خدا به من فرمود:

وقتي مردم اختلاف کردند، شمشير خود را بر سنگ اُحد زده بشکنم و از مردم کناره گيرم.

حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام فرمود:

چنان کن که رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم فرمود.

آنگاه اسامة بن زيد را آوردند که بيعت نکرده بود و گفت:

من از تو اطاعت مي کنم.

وقتي همه افراد مردم بيعت کردند، من هم بيعت مي کنم،

امام علي عليه السلام او را نيز آزاد گذاشت.

آنگاه ياران حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام نام گروهي را بردند که بيعت نکرده بودند و گفتند:

يا اميرالمؤمنين آنان هنوز بيعت نکرده اند.

امام علي عليه السلام پاسخ داد که:

«مرا با کساني که به من گرايش ندارند حاجتي نيست.»[2] .

در صورتي که براي بيعتِ خليفه اوّل چه خون ها ريختند، و چه قتل عام ها صورت دادند و مخالفان را چگونه تصفيه کردند.

اينکه ادّعا مي کردند تا همه افراد جامعه بيعت کنند، اين ادّعا، دروغين و غير ممکن است.

در تمام جوامعه بشري هيچگاه همه افراد يک جامعه بر انتخاب موضوعي کاملاً وحدت ندارند و امام علي عليه السلام نيز اين حقيقت را آشکارا در خطبه 173 بيان فرمود:

أَمِينُ وَحْيِهِ، وَخَاتَمُ رُسُلِهِ، وَبَشِيرُ رَحْمَتِهِ، وَنَذِيرُ نِقْمَتِهِ.

أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ بِهذَا الْأَمْرِ أَقْوَاهُمْ عَلَيْهِ، وَأَعْلَمُهُمْ بِأَمْرِ اللَّهِ فِيهِ.

فَإِنْ شَغَبَ شَاغِبٌ اسْتُعْتِبَ، فَإِنْ أَبَي قُوتِلَ.

وَلَعَمْرِي، لَئِنْ کَانَتِ الْإِمَامَةُ لاَ تَنْعَقِدُ حَتَّي يَحْضُرَهَا عَامَّةُ النَّاسِ، فَمَا إِلَي ذلِکَ سَبِيلٌ، وَلکِنْ أَهْلُهَا يَحْکُمُونَ عَلَي مَنْ غَابَ عَنْهَا، ثُمَّ لَيْسَ لِلشَّاهِدِ أَنْ يَرْجِعَ، وَلَا لِلْغَائِبِ أَنْ يَخْتَارَ.

أَلَا وَإِنِّي أُقَاتِلُ رَجُلَيْنِ: رَجُلاً ادَّعَي مَا لَيْسَ لَهُ، وَآخَرَ مَنَعَ الَّذِي عَلَيْهِ.

پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله امين وحي پروردگار، و خاتم پيامبران، و بشارت دهنده رحمت، و بيم دهنده کيفر الهي است.









  1. همين عبداللّه بن عمر که با علي عليه السلام بيعت نکرد، پس از حاکميّت حجّاج به کوفه رفت، و گفت: از پيامبر شنيدم که هرکس بميرد و امام خود را نشناسد، مسلمان نمرده است. حجّاج گفت: اي احمق!پس چرا با علي بيعت نکردي؟ تو را چوبه دار به اينجا آورده است.سفينةالبحار ج2 ص136.
  2. ناسخ التواريخ اميرالمؤمنين عليه السلام ج1 ص16 - 15.