عفو و بخشش دشمن
امّا حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام سکوت کرد و پاسخي نداد. امّا روزِ ديگر دوباره خدمت امام علي عليه السلام رسيد و تقاضاي کمک کرد. حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام نيازهاي او را داد. يکي از ياران امام علي عليه السلام اعتراض کرد، و گفت: يا اميرالمؤمنين عليه السلام اين مرد منافق است و ديروز به شما اهانت کرد، چرا به او اموالي مي بخشي؟ حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: اِنّي لَأَسَتَحْيي أنْ يَغْلِبَ جَهْلُهُ عِلْمي، وَ ذَنْبُهُ عَفْوي، وَ مَسْألَتُهُ جُودي (من از خدا شرم مي کنم که ناداني او بر علم عفو من، و درخواست او بر کرم من غلبه کند.)[1] .
روزي ابوهريره (آن منافق دنياپرست که جعل حديث مي کرد تا رضايت خلفاء و معاويه را جلب کند)، خدمت حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام رسيد، و با الفاظي اهانت آميز به امام علي عليه السلام جسارت کرد،