تلاش در هدايت خليفه اوّل











تلاش در هدايت خليفه اوّل



گرچه پس از وفات پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم سران سقيفه قدرت را به دست گرفتند، و مخالفان را سرکوب کردند، امّا حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام دست از هدايت آنان برنداشت، مانند:

الف- روزي با خليفه اوّل به روش صحيحي مناظره فرمود.

از او پرسيد:

ابابکر تو را به خدا قسم مي دهم که درست بيانديشي.

آيا خورشيد براي تو هنگام غروب جهت خواندن نماز عصر بازگشت؟! يا براي من؟

خليفه اوّل گفت:

براي تو.

امام علي عليه السلام فرمود:

اگر تو و مردم گواهي مي دهيد که براي من بازگشت، پس چرا حقائق را ناديده مي انگاريد؟[1] .

ب- روزي ديگر دست خليفه اوّل را گرفت و به بهانه قَدم زدن، آرام آرام او را به طرف مسجد قبا بُرد،

و بسياري از واقعيّت ها را بيان کرد، که سرانجام خليفه اوّل به حقّانيّت امام علي عليه السلام اعتراف کرد.

(امّا ديگر فايده اي نداشت و حاکمان کودتائي راهي جز تداوم سلطه گري هاي خود نمي ديدند).[2] .

ج- در يک مناظره ديگر، ادّعاها و شعارهاي خليفه اوّل و همدستان او را به ارزيابي گذاشت و فرمود: راستي ابابکر، حکومت تو چگونه پديد آمد و قانوني است؟

اگر مي گوئي به وسيله «شورا» حکومت بر مردم را در دست گرفته اي؟

مي پرسم:

کدام شورا؟ که اکثر مشاورين حاضر نبودند!

و اگر ادّعاي «خويشاوندي با پيامبر» را داري،

هستند کساني که خويشاوندي نزديکتر و والاتري با رسول خدا دارند، پس چرا تو بايد از آنها پيشي بگيري؟[3] .


وَ اِنْ کُنْتَ بِالشُّوري مَلَکْتَ اُمُورَهُمْ
فَکَيْفَ بِهذا وَ الْمُشيرُونَ غُيَّبُ


وَ اِنْ بِالْقُرْبي حَجَجْتَ خَصيصَهُمْ
فَغَيْرُکَ أوْلي بِالنَّبِيِّ وَ أقْرَبُ[4] .









  1. اثبات الهداة ج 4 ص 481.
  2. اثبات الهداة ج 4 ص 500 و 507، (در نقل ديگري دارد که در مسجد قبا با قدرت اعجاز، رسول خدا را به او نماياند و از زبان پيامبر حقائق را شنيد.)
  3. نهج البلاغه المعجم المفهرس حکمت 190.
  4. حکمت 190 نهج البلاغه معجم المفهرس.