روش برخورد با دشمن شكست خورده











روش برخورد با دشمن شکست خورده



تمام فاتحان و سرداران پيروز، پس از شکست دشمن، به ارزش هاي اخلاقي توجّهي نداشتند، هرچه خواستند کردند، زدند و کشتند و غارت کردند و قتل عام نمودند.

در ميان امّت اسلامي نيز قتل عام هاي معاويه، زياد بن أبيه، حجّاج بن يوسف ثقفي، و غارت و قتل عام يزيد در مدينه معروف است که تا سه روز فرمانده يزيد (مسلم بن عُقبه) جان و مال و ناموس مردم مدينه را بر سربازان خود حلال کرده بود.

امّا علي عليه السلام در برخورد با دشمن، اصولگرا، خداگرا و پاي بند به سنّت اسلامي بود،

با عفو عمومي، مردم بصره را امان داد، فراريان را تعقيب نکرد و عفو نمود، جان و مال مردم بصره را حفظ کرد و به هيچ کس اجازه تعرُّض نداد.

در آن روزگاران، بسياري براي گرفتن غنائم جنگي به کمک مي آمدند، که اينگونه از شيوه هاي رفتاري حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام را نمي توانستند تحمّل کنند و بي صبرانه اجازه غارت اموال و کنيزي گرفتن زنان را مي خواستند.

پس از پايان جنگ جَمَل و به هنگام تقسيم غنائم جنگي، عباد بن قيس با همان پيش داوري هاي موجود در جنگ هاي جاهلي بپاخاست و فرياد زد:

وَ اللَّهِ ما قَسَمْتَ بِالسَّوِيَّةِ

«اي اميرالمؤمنين عليه السلام تو به عدالت تقسيم نکردي.»

امام علي عليه السلام فرمود: چرا؟

گفت: مردم بصره برتو شوريدند، و جنگ کردند، هم اکنون شکست خوردند، بايد اجازه دهي که اموالشان را بگيريم، و زنانشان را اسير کنيم، تا همه با دست پر به قبائل خود بازگرديم.

حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام فرمود:

يا أخا بَکْرٍ أنْتَ اِمْرِؤٌ ضَعيفُ الرَّأيِ

(اي برادر بکري، تو مردي هستي که در انديشه و درک مسائل ناتواني)

من هرگز کودکان را به گناه بزرگان عقوبت نخواهم کرد.

آنچه را که مردم بصره به ميدان جنگ آوردند، من بين شما تقسيم کردم، امّا آنچه در خانه ها گذاشتند مال خودشان يا فرزندانشان مي باشد، هرکس گناهي مرتکب شود کيفر مي بيند، امّا بي گناه چه جُرمي دارد؟

من چنان کردم که رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم پس از فتح مکّه انجام داد،

من قدم برجاي قدم پيامبر گذاردم، اگر سخن مرا قبول نداريد جواب دهيد،

يکي از زناني که در اين جنگ اسير شد، عايشه است، کداميک مي توانيد عايشه را به عنوان سهم خود برداريد؟

أيُّکُمْ يَأْخُذُ أُمَّ الْمُؤْمِنينَ في سَهْمِهِ؟

در اينجا مردم از هر طرف برخاستند و گفتند:

يا اميرالمؤمنين عليه السلام ما جاهل و نادانيم، و تو به احکام خداوند آگاهي داري، آنگونه که مي خواهي عمل کن.[1] .









  1. ناسخ التواريخ اميرالمؤمنين عليه السلام ج1 ص191، و تاريخ طبري ج3 ص524، و وسائل الشّيعه ج11 ص25، و شرح ابن ابي الحديد ج1 ص250.