انحصار طلبي (استئثار)











انحصار طلبي (استئثار)



يکي ديگر از ويژگي حکومت طاغوتي و جاهلي انحصار طلبي است، يعني: هر چيزِ خوب را براي خود مي خواهند و به مردم توجّهي ندارند.

حضرت علي عليه السلام مي فرمايند:

مَنْ مَلِکَ اسْتَئْأْثَرَ[1] .

«هر کس به حکومت و قدرت مي رسد استئثار (انحصارطلبي) پيشه مي کند.»

انحصار طلبي در مقابل ايثار است که در نظام اخلاقي اسلام از انفاق برتر است.

ايثار ويژگي تربيت شدگان مکتب اهل بيت است، که در قرآن کريم نسبت به اهل بيت عليهم السلام آمده است:

«وَ يُؤْثِرُونَ عَلي اَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَة»[2] .

«آنان ديگران را بر خود مقدّم مي دارند (غذاي خود را به ديگران مي دهند) هر چند خود به آن نيازمند باشند.»

طبق فرهنگ قرآني نعمت هاي الهي، اعمّ از مادّي و معنوي، براي همه انسان هاست.

«خلق لکم ما في الارض جميعاً»[3] .

و هر حرکتي در جهت انحصاري کردن آن امري غير اسلامي است.

انحصار طلبي حُکّام؛

اولاًً موجب تقدم مصالح شخصي بر مصالح عامه مي شود

و ثانياً موجب سرايت اين خصلت ناروا به مردم و شهروندان مي گردد.

امام علي عليه السلام در نفي هرگونه انحصار طلبي هشدارگونه خطاب به خليفه سوّم فرمود:

وَإِنَّ شَرَّ النَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ إِمَامٌ جَائِرٌ ضَلَّ وَضُلَّ بِهِ، فَأَمَاتَ سُنَّةً مَأْخُوذَةً، وَأَحْيَا بِدْعَةً مَتْرُوکَةً.

وَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلي الله عليه وآله يَقُولُ: «يُؤْتَي يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِالْإِمَامِ الْجَائِرِ وَلَيْسَ مَعَهُ نَصِيرٌ وَلَا عَاذِرٌ، فَيُلْقَي فِي نَارِ جَهَنَّمَ، فَيَدُورُ فِيهَا کَمَا تَدُورُ الرَّحَي، ثُمَّ يَرْتَبِطُ فِي قَعْرِهَا».

وَإِنِّي أَنْشُدُکَ اللَّهَ أَلَّا تَکُونَ إِمَامَ هذِهِ الْأُمَّةِ الْمَقْتُولَ، فَإِنَّهُ کَانَ يُقَالُ:

يُقْتَلُ فِي هذِهِ الْأُمَّةِ إِمَامٌ يَفْتَحُ عَلَيْهَا الْقَتْلَ وَالْقِتَالَ إِلَي يَوْمِ الْقِيَامَةِ، وَيَلْبِسُ أُمُورَهَا عَلَيْهَا، وَيَبُثُّ الْفِتَنَ فِيهَا، فَلَا يُبْصِرُونَ الْحَقَّ مِنَ الْبَاطِلِ؛ يَمُوجُونَ فِيهَا مَوْجاً، وَيَمْرُجُونَ فِيهَا مَرْجاً.

فَلَا تَکُونَنَّ لِمَرْوَانَ سَيِّقَةً يَسُوقُکَ حَيْثُ شَاءَ بَعْدَ جَلَالِ السِّنِّ وَتَقَضِّي الْعُمُرِ.

(پس بدان که برترين بندگان خدا در پيشگاه او رهبر عادل است که خود هدايت شده و ديگران را هدايت مي کند، سنّت شناخته شده را برپا دارد، و بدعت ناشناخته را بميراند، سنّت ها روشن و نشانه هايش آشکار است، بدعت ها آشکار و نشانه هاي آن برپاست.

و بدترين مردم نزد خدا رهبر ستمگري که خود گمراه و مايه گمراهي ديگران است، که سنّت پذيرفته را بميراند، و بدعت ترک شده را زنده گرداند.

من از پيامبر خدا صلي الله عليه وآله شنيدم که گفت:

«روز قيامت رهبر ستمگر را بياورند که نه ياوري دارد و نه کسي از او پوزش خواهي مي کند، پس او را در آتش جهنم افکنند، و در آن چنان مي چرخد که سنگ آسياب، تا به قعر دوزخ رسيده به زنجير کشيده شود».

من تو را به خدا سوگند مي دهم که امام کشته شده اين امّت مباشي، چرا که پيش از اين گفته مي شد،

«در ميان اين امّت، امامي به قتل خواهد رسيد که درِ کشتار تا روز قيامت گشوده خواهد شد و کارهاي امّت اسلامي با آن مشتبه شود، و فتنه و فساد در ميانشان گسترش يابد، تا آنجا که حق را از باطل نمي شناسند، و به سختي در آن فتنه ها غوطه ور مي گردند».

براي مروان چونان حيوان به غارت گرفته مباش که تو را هر جا خواست براند، آن هم پس از سالياني که از عمر تو گذشته و تجربه اي که به دست آوردي.)[4] .









  1. حکمت 160 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف.
  2. سوره حشر آيه 59.
  3. سوره بقره آيه 29.
  4. اسناد و مدارک اين خطبه به شرح زير است:

    1- أنساب الاشراف ج 5 ص 60: بلاذري (متوفاي 279 هجري)

    2- تاريخ طبري ج 5 ص 96: طبري (متوفاي 310 هجري)

    3- تاريخ طبري ج 6 ص 2938: طبري (متوفاي 310 هجري)

    4- عقدالفريد ج 4 ص 308: ابن عبدربه (متوفاي 328 هجري)

    5- عقدالفريد ج 2 ص 273: ابن عبدربه (متوفاي 328 هجري)

    6- کتاب الجمل ص 100: شيخ مفيد (متوفاي 413 هجري).