اسلوب مواجهة الأعداء











اسلوب مواجهة الأعداء



وَلَا تَدْفَعَنَّ صُلْحاً دَعَاکَ إِلَيْهِ عَدُوُّکَ وَلِلَّهِ فِيهِ رِضًي، فَإِنَّ فِي الصُّلْحِ دَعَةً لِجُنُودِکَ، وَرَاحَةً مِنْ هُمُومِکَ، وَأَمْناً لِبِلَادِکَ، وَلَکِنِ الْحَذَرَ کُلَّ الْحَذَرِ مِنْ عَدُوِّکَ بَعْدَ صُلْحِهِ، فَإِنَّ الْعَدُوَّ رُبَّمَا قَارَبَ لِيَتَغَفَّلَ فَخُذْ بِالْحَزْمِ، وَاتَّهِمْ فِي ذلِکَ حُسْنَ الظَّنِّ. وَإِنْ عَقَدْتَ بَيْنَکَ وَبَيْنَ عَدُوِّکَ عُقْدَةً، أَوْ أَلْبَسْتَهُ مِنْکَ ذِمَّةً، فَحُطْ عَهْدَکَ بِالْوَفَاءِ، وَارْعَ ذِمَّتَکَ بِالْأَمَانَةِ، وَاجْعَلْ نَفْسَکَ جُنَّةً دُونَ مَا أَعْطَيْتَ، فَإِنَّهُ لَيْسَ مِنْ فَرَائِضِ اللَّهِ شَيْ ءٌ النَّاسُ أَشَدُّ عَلَيْهِ اجْتَِماعاً، مَعَ تَفَرُّقِ أَهْوَائِهِمْ، وَتَشَتُّتِ آرَائِهِمْ، مِنْ تَعْظِيمِ الْوَفَاءِ بِالْعُهُودِ.

وَقَدْ لَزِمَ ذلِکَ الْمُشْرِکُونَ فِيَما بَيْنَهُمْ دُونَ الْمُسْلِمِينَ لِمَا اسْتَوْبَلُوا مِنْ عَوَاقِبِ الْغَدْرِ؛ فَلَا تَغْدِرَنَّ بِذِمَّتِکَ، وَلَا تَخِيسَنَّ بِعَهْدِکَ، وَلَا تَخْتِلَنَّ عَدُوَّکَ، فَإِنَّهُ لَا يَجْتَرِئُ عَلَي اللَّهِ إِلَّا جَاهِلٌ شَقِيٌّ. وَقَدْ جَعَلَ اللَّهُ عَهْدَهُ وَذِمَّتَهُ أَمْناً أَفْضَاهُ بَيْنَ الْعِبَادِ بِرَحْمَتِهِ، وَحَرِيماً يَسْکُنُونَ إِلَي مَنَعَتِهِ، وَيَسْتَفِيضُونَ إِلَي جِوَارِهِ. فَلَا إِدْغَالَ وَلَا مُدَالَسَةَ وَلَا خِدَاعَ فِيهِ، وَلَا تَعْقِدْ عَقْداً تُجَوِّزُ فِيهِ الْعِلَلَ، وَلَا تُعَوِّلَنَّ عَلَي لَحْنِ قَوْلٍ بَعْدَ التَّأْکِيدِ وَالتَّوْثِقَةِ. وَلَا يَدْعُوَنَّکَ ضِيقُ أَمْرٍ، لَزِمَکَ فِيهِ عَهْدُ اللَّهِ، إِلَي طَلَبِ انْفِسَاخِهِ بِغَيْرِ الْحَقِّ، فَإِنَّ صَبْرَکَ عَلَي ضِيقِ أَمْرٍ تَرْجُو انْفِرَاجَهُ وَفَضْلَ عَاقِبَتِهِ، خَيْرٌ مِنْ غَدْرٍ تَخَافُ تَبِعَتَهُ، وَأَنْ تُحِيطَ بِکَ مِنَ اللَّهِ فِيهِ طِلْبَةٌ، لَا تَسْتَقْبِلُ فِيهَا دُنْيَاکَ وَلَا آخِرَتَکَ.

ترجمه: روش برخورد با دشمن

هرگز پيشنهادِ صلح از طرف دشمن را که خشنودي خدا در آن است رد مکن، که آسايش رزمندگان، و آرامش فکري تو، و امنيّت کشور در صلح تأمين مي گردد. لکن زنهار! زنهار! از دشمن خود پس از آشتي کردن، زيرا گاهي دشمن نزديک مي شود تا غافلگير کند، پس دورانديش باش، و خوشبيني خود را متّهم کن. حال اگر پيماني بين تو و دشمن منعقد گرديد، يا در پناه خود او را امان دادي، به عهد خويش وفادار باش، و آن چه بر عهده گرفتي امانت دار باش، و جان خود را سپر پيمان خود گردان، زيرا هيچ يک از واجبات الهي همانند وفاي به عهد نيست که همه مردم جهان با تمام اختلافاتي که در افکار و تمايلات دارند، در آن اتّفاق نظر داشته باشند. تا آنجا که مشرکين زمان جاهليّت به عهد و پيماني که با مسلمانان داشتند وفادار بودند، زيرا که آينده ناگوار پيمان شکني را آزمودند، پس هرگز پيمان شکن مباش، و در عهد خود خيانت مکن، و دشمن را فريب مده، زيرا کسي جز نادان بدکار، بر خدا گستاخي روا نمي دارد، خداوند عهد و پيماني که با نام او شکل مي گيرد با رحمت خود مايه آسايش بندگان، و پناهگاه امني براي پناه آورندگان قرار داده است، تا همگان به حريم أمن آن روي بياورند. پس فساد، خيانت، فريب، در عهد و پيمان راه ندارد، مبادا قراردادي را امضاء کني که در آن براي دغلکاري و فريب راههايي وجود دارد، و پس از محکم کاري و دقّت در قرارداد نامه، دست از بهانه جويي بردار، مبادا مشکلات پيماني که بر عهده ات قرار گرفته، و خدا آن را بر گردنت نهاده، تو را به پيمان شکني وا دارد، زيرا شکيبايي تو در مشکلات پيمانها که اميد پيروزي در آينده را به همراه دارد، بهتر از پيمان شکني است که از کيفر آن مي ترسي، و در دنيا و آخرت نمي تواني پاسخ گوي پيمان شکني باشي.